چکیده:
یکی از مسائل مورد اختلاف میان ارسطوشناسان نسبت نظام اخلاقی ارسطو با دو نظریه خودگرایی و دیگرگرایی اخلاقی است که موجب شکل گیری دو خوانش متضاد از نظریه اخلاقی وی گردیده است. براین اساس، برخی ارسطو را خودگرا و برخی دیگری وی را دیگرگرا دانسته اند.
داوری نهایی درباره این دو خوانش منوط به تمایز میان دو نوع برداشت از نظریه های خودگرایی و دیگرگرایی است: برداشت ناظر به تحقق بیرونی این دو نظریه و برداشت کاملا انتزاعی (فلسفی) از آنها. بر مبنای برداشت نخست، امکان تحلیل نظام اخلاقی ارسطو در قالب خودگرایی یا دیگرگرایی از اساس منتفی است، زیرا خودگرایان و دیگرگرایان خیر اخلاقی را مترادف با سود یا لذت می دانند نه فضیلت. علاوه بر این، این دو نظریه رویکردی کاملا صوری به اخلاق هنجاری دارند و هیچ داوری پیشینی درباره مفاهیم اخلاقی را برنمی تابند؛ در حالی که ارسطو تصوری کاملا پیشینی از این مفاهیم دارد و فهرستی مفصل از آنها را به مخاطبان خود ارائه می دهد.
اما بر مبنای برداشت دوم، با توجه به این که می توان عنصر فضیلت را همچون سود و لذت به عنوان مبنای ارزش داوری درباره افعال انسان ها در نظر گرفت، بستر اولیه برای تحلیل نظام اخلاقی ارسطو از منظر خودگرایی و دیگرگرایی فراهم می شود، هرچند در این صورت هم رویکرد منش محور ارسطو در اخلاق در مقابل رویکرد فعل-محور دو نظریه مذکور، امکان تحلیل نظام اخلاقی ارسطو از منظر خودگرایی و دیگرگرایی را در هاله ای از ابهام فرو می برد.
خلاصه ماشینی:
"اما بر مبنای برداشت دوم ، با توجه به ایـن کـه مـیتـوان عنصـر فضـیلت را همچون سود و لذت به عنوان مبنای ارزش داوری درباره افعال انسان هـا در نظـر گرفت ، بستر اولیـه بـرای تحلیـل نظـام اخلاقـی ارسـطو از منظـر خـودگرایی و دیگرگرایی فراهم میشود، هرچند در این صورت هم رویکرد منش محور ارسـطو در اخلاق در مقابل رویکرد فعل محـور دو نظریـه مـذکور، امکـان تحلیـل نظـام اخلاقی ارسطو از منظر خودگرایی و دیگرگرایی را در هاله ای از ابهام فرو میبرد.
٢. تقریر خودگرایانه و ادله آن در میان کسانی که از تقریر خودگرایانه درباره ارسطو دفاع میکنند برخـی همچـون جولیـا آناس ١ (١٩٤٦- ) که خودگرایی روان شناختی را برای ارسطو ثابت میکنند آسان تر به خـودگرایی او در اخلاق رأی میدهند ( ٥٣٩ :١٩٧٧, Annas)، اما از آنجا که یک خودگرای اخلاقی لزوما خودگرای روان شناختی نیست ، از بیان دلایلی که بر خودگرایی روان شناختی ارسطو متمرکز شـده اجتناب نموده و تنها به بیان اهم استدلال هایی که درصدد اثبات خودگرایی اخلاقـی ارسـطو، بـه صورت مستقیم ، برآمده اند میپردازیم .
ایـن در حالی است که ارسطو درباره عناوین رفتار اخلاقـی تصـوری کـاملا پیشـینی دارد و سـیاهه ای مفصل از خوبیها و بدیهای اخلاقی را، فارغ از سود و زیان فرد یا دیگران ، معرفی میکند که از نظر وی همگی باید به آنها ملتزم باشند (رک: ارسطو، ١٣٧٨: کتاب دوم ، باب هفتم ؛ کتاب سـوم ، باب ششم ، هشتم ، نهم ، دهم و دوازدهم ؛ و کتاب های چهارم تا ششم )."