چکیده:
فخر رازی نفوس انسانی را هم به لحاظ جوهر و هم از جهت سیر الی الله و پایبندی عملی و نظری به آموزههای دینی همچون هرمی میداند که «شخص کامل» در رأس آن قرار دارد. او کمال انسانها را مرهون دو دسته امور تکوینی و تشریعی، و شرط رسیدن به آن را استعداد ذاتی نفس میداند. انسان کامل در الگوی فخر رازی، تجلّیگاه انوار کبریایی، واقف به اسرار آفرینش عوالم امر و خلق، پیوسته به انوار عالم قدسی و ارواح مجرد است. چنین انسانی در پرتو آموزههای وحیانی و رشد عقلانی، نفس خویش را در همه جنبهها (قوا) به کمال رسانیده است. وی وجود «انسان کامل» را در هر زمانی ضروری، و او را شرط رسیدن دیگر انسانها به سر منزل مقصود میداند. دیدگاه رازی در این زمینه کاملاً شبیه دیدگاه امامیه در مسئله امامت است تا آنجا که وی امام «معصوم» امامیه را از مصادیق انسان «کامل» میداند. از دیدگاه ایشان ارواح ضعیف با پیوند و محبتی که با ارواح کامل برقرار میکنند، بهواسطه آنها محل بروز انوار الهی خواهند شد. در این نوشتار به بررسی توصیفی - تحلیلیِ جایگاه انسان کامل در اندیشه فخر رازی پرداختهایم.
خلاصه ماشینی:
ازآنجاکه که دل انسان به نور شناخت باریتعالی منور و زبانش به ذکر او مشرف و اعضایش به فرمانبرداری او گرامی داشته شده است، بدون تردید چنین موجودی برترین مخلوق خداوند در این عالم است (همان: 16).
رازی در برخی آثار خود همان دیدگاه فارابی و ابن سینا را میپذیرد و میگوید: نفس نبی میتواند در امور عالم ماده دخل و تصرف کند و منشأ معجزه، کرامت و خوارق عادات بشود؛ انسانها را با قدرت غیبی مطیع و منقاد خود سازد؛ قوه عاقلهاش به سرعت مقدمات زیادی را بپیماید و بدون هیچ اشتباهی به مطالب صحیح دست یابد؛ فرشتگان را در عالم خواب مشاهده کند، کلام خدا را بشنود و از غیب با خبر گردد و در امور این جهان دخل و تصرف کند.
بهاختصار میتوان گفت که مراتب انسانها از دیدگاه فخر رازی، با انضمام قوای نظری و علمی نفس به یکدیگر میتواند اینگونه باشد: مرتبه اول: مرتبهای که نفس هم باورهای صحیحی دارد و هم واجد اخلاق فاضله میباشد (کمال قوه نظری و عملی).
5. چگونگی تأثیرگذاری انسان کامل در نظر فخر ارواح بشری به طورکلی از یکدیگر تأثیر میپذیرند، جز اینکه برخی از آنها به دلیل ضعف مرتبه وجودی بهتنهایی قادر به تأثیرگذاری نیستند، ولی چنانچه گروهی از آنها با هم اجتماع کنند، قدرت تأثیرگذاری آنها افزایش مییابد و این امر در امور جسمانی تجربه شده است.
از نظر فخر الدین رازی وجود انسان کامل بهعنوان راهنما، پیر یا مرشد که در اصطلاح عارفان معاصر یا پس از وی «انسان کامل» نامیده میشد، ضروری است، زیرا کمال و رستگاری دنیوی و اخروی دیگر انسانها در گرو وجود چنین انسانی است.