چکیده:
این مقاله در ابتدا به مقایسه زیبایی شناختی ابژه های طبیعی پرداخته و نگاه کوتاهی به نظرات مطرح
در زمینه زیبایی شناسی ابژه های طبیعی خواهد داشت. از آنجا که در دوران معاصر مطالعه زیبایی شناختی
طبیعت رفته رفته به فراموشی سپرده شده در بخش نخست این مقاله دلایل چنین فراموشی ای مورد
مطالعه قرار خواهد گرفت. مولف در ادامه این بررسی به عواملی که موجب برتری زیبایی شناختی ابژه های هنری بر ابژه های طبیعی شده می پردازد و در پی این است که ثابت کند عدم وجود یکسری از ویژگی ها در طبیعت نه تنها به لحاظ زیبایی شناسی نکته ای منفی نیست بلکه می تواند ارزشمند و مثبت ارزیابی شود. در بخش دیگر این مقاله مولف مقایسه عنصر زیبایی شناسی در ابژه های طبیعی و هنری را مورد بررسی قرار خواهد داد و به درست یا اشتباه بودن چنین قیاسی خواهد پرداخت.
خلاصه ماشینی:
مولف در ادامه این بررسی به عواملی که موجب برتری زیبایی شناختی ابژه های هنری بر ابژه های طبیعی شده می پردازد و در پی این است که ثابت کند عدم وجود یکسری از ویژگی ها در طبیعت نه تنها به لحاظ زیبایی شناسی نکته ای منفی نیست بلکه می تواند ارزشمند و مثبت ارزیابی شود.
حالا سؤال اینجاست که زیبایی شناسی معاصر در ارتباط با زیبایی طبیعت چه کاری می تواند انجام دهد؟ البته در این نوشتار مختصر نمی توان این مسئله را به طور کامل مورد بررسی قرار داد و انتخاب مباحث برای بررسی نیز امر دشواری است ، لذا می توانیم تنها به یکسری مسائل عمومی بپردازیم .
با استفاده از این قاب نه تنها اثر هنری به لحاظ فیزیکی از ابژه های طبیعی جدا می شود، که حتی به لحاظ زیبایی شناسی نیز تعریف مشخصی پیدا میکند.
اما در این میان نباید نکته اصلی فراموش شود، آثار هنری ابژه هایی هستند که ویژگی های زیبایی شناختی آنها با ساختار درونی و همچنین ارتباط بین عناصرشان تعریف شده است .
تفاوت بسیاری در این دو گونه نگاه وجود دارد، اما آن چیزی که در اینجا مدنظر ماست بررسی اتحاد و یگانگی طبیعی موجود بین اجزاء طبیعت ، و یگانگی به مثابه کلید اساسی در زیبایی شناسی است .
اگر چه در بحث های مربوط به زیبایی شناسی معاصر کمتر به زیبایی طبیعت و ماهیت آن پرداخته می شود اما در جریان تحلیل تجربه هنری آن ، مقایسه هایی بین رویکرد زیبایی شناختی ما، موضوع هنری و اشیاء موجود در طبیعت انجام گرفته است .