چکیده:
این مقاله با رویکرد ریختشناسانه به روایت تاریخی منجی غایب، واحدهای تشکیلدهنده آن را با غیبت حضرت موسی(ع) از میان قومش تطبیق میدهد تا نظام مشترک این دو روایت روشن شود. با وجود جزئیات متفاوتی که این دو روایت تاریخی از آن تشکیل شدهاند، الگوی واحدی آنها را به هم پیوند میدهد. این الگو که برگرفته از پژوهشهای پراپ و همفکرانش است، اجازه میدهد تا انواع روایتهای تاریخی را بر محور این الگو تجزیه و تحلیل کند. غیبت منجی، زمینهساز مولفهها و رویدادهایی است که در زندگی حضرت موسی(ع) به شکل الگویی مثالی و تکرارشونده نمود یافته است و در دیگر روایتهای مرتبط با منجی نیز بازتولید میشود.
این مقاله که به روش تحقیق کتابخانهای _ اسنادی نوشته شده است، با نظر به ریختشناسی این روایت تاریخی، انواع کنشگران فعال در آن را شناسایی میکند و الگوی واحدی از یک گفتمان دینی در باب غیبت و منجی ارائه میدهد، به گونهای که این الگو نه تنها در این روایت، بلکه در دیگر روایتهایی هم به چشم میخورد که حول محور غیبت و انتظار سامان گرفتهاند.
Applying morphological approach toward historical narration of hidden savior، the present article attempts to compare its component unites with Moses' absence from his people and to clarify a common system of these two narrations. Although there are different details in these two narrations، a single pattern ties them to each other. This pattern has derived from Propp and those of the same opinion، and allows us to analyze variety of historical narrations on the basis of this pattern. The absence of savior is the cause of emergence of some elements and events that appeared in Moses' life in the form of illustrative and repetitive pattern، and it can be reproduced in other narrations that are related to the savior. Using library-documentary research method، this article، considering the morphology of the historical narration، identifies different active actors and presents a unique model of a religious discourse about occultation and savior، so that this model can be observed not only in this narration but also in other narrations concerning the occultation and the expectation.
خلاصه ماشینی:
"او این قصهها را از جنبه ساختاری بررسی کرد و هدفش این بود تا دریابد کدام مجموعه قوانین، ساختار یک قصه را میسازند؟ با دقت در مفهوم «انتظار» و شخصیت وابسته به آن یعنی «منجی» و با الگو قرار دادن Propp مطالعات پراپ درمییابیم که در تمام روایتها و داستانهایی که حول محور انتظار و منجی سیر میکنند، ساختار مشابهی در کار است که کارکردهای تکرارشوندهای را بازتولید میکند و آنها را در داستانهای مرتبط با بحث انتظار و منجی رقم میزند.
در این نوشتار سعی بر آن است تا ضمن بررسی این واحدهای مشترک در روایت زندگی حضرت موسی (دورهی پنجم از زندگانی این پیامبر اولوالعزم) و حضرت مهدی(، بر این نکته تأکید شود که مفهوم منجی و اجزای روایتساز آن صرفا مختص وضعیت غیبت امام عصر( نیست و در طول تاریخ، نمونههای بسیاری را با کلانروایت منجی میتوان تطبیق داد و بررسی کرد.
1 تحلیل روایی داستان دوره پنجم حضرت موسی و تطبیق آن با الگوی منجی در این قسمت با نظر به نظام مشترک حاکم بر انواع روایت، مفهوم انتظار در دو روایت تاریخی مشهور یعنی غیبت چهل روزهی حضرت موسی( از میان قومش و غیبت امام دوازدهم شیعیان، بررسی و الگوی برسازندهی هر دو واکاوی میشود.
الگوی مدل کنشگران الگوی زیر، مدل کنشگران را در دو روایت تاریخی یاد شده (داستان دوره پنجم حضرت موسی و داستان ظهور امام عصر()، ترسیم میکند: مدل کنشگران اکنون بر اساس الگوی پیرنگ روایی، نحو روایی این دو روایت را میتوان این گونه ارزیابی کرد و تطبیق داد: فاعل کنشگر یعنی هارون و منتظران مهدی( به طرف «شیء ارزشی» خود یعنی «برپایی جامعهی مطلوب» با برگشتن موسی و ظهور امام غایب متمایل میشود."