چکیده:
از آنجایی که دستاوردها، محصولات و آثار هنری اغلب در ارتباط مستقیم با زندگی روزمره جامعه میباشند، تاثیرگذاری عناصر تزیینی و ارزشهای زیباشناسی و هویتبخشی جامعه از اهمیت فراوانی برخوردار است. این تاثیر را میتوان همچون جنبش کیفیت هنری در اروپا با هدف حمایت از آثار بدیع، سنتی و نوین هنری، در مقابل مکانیزه شدن تولیدات انبوه مشاهده نمود. به عقیده پیروان این جنبش، ظرافت تزیینی آثار هنری نه فقط اشیای مصرفی زندگی نوین را از تکرار و زشتی حاصل از تولید ماشینی میرهاند، بلکه ارزشهای معنوی را همراه با فعالیتهای ذوقی مردم بیدار میکند. در این طرحها با ارایه شاخصهها و مبانی و مبادی فراموش شده آثار هنری بومی و بازسازی آن بر اساس شرایط و امکانات روز، تلاش میشود تا مجددا ارتباط روحانی هنرهای کاربردی و افراد جامعه برقرار شود. در گذشته رعایت مبانی زیباشناسی هنر اسلامی- ایرانی جذابیت هنر ایرانی را از شهرت جهانی برخوردار نموده است. در این مقاله پژوهشی که به روش توصیفی - کاوشی تدوین یافته، آثار هنری و جایگاه آن به عنوان نمودی از هنرهای بومی در سرزمین کهن ایران همواره به عنوان بخشی از میراث فرهنگی اقوام گوناگون کشور و جهان محسوب گردیده است. مهم آن است که آثار هنری بومی ایرانی به عنوان محصول مشترک نسلها در مسیری طولانی و از گذر تنگناهای تاریخ به عنوان میراث نیاکان، در دسترس همگان قرار گرفته است. این میراث صرفا آثار مادی که از گذشتگان بهدست ما رسیده است نمیباشد، بلکه بخشی از آن شامل میراث معنوی (غیرمادی)، مهارتی و هنری به یادگار مانده از ادوار کهن است که سینه به سینه بر پایه سنتی استوار به نسلهای بعدی و امروز منتقل شده است. نتایج و راهکارهای ارایه شده در این پژوهش شامل آن دسته از میراث مادی و معنوی سرزمین ایران میباشد که در حوزه آثار و روشهای هنری ماندگار شده و به گونه ای تداوم و استمرار خود را به کیفیت هنر بومی گره زده اند و براساس اسناد بالادستی و مصوبات ملی، قابلیت تجاریسازی و انتقال دانش و مهارت را داراست.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله پژوهشی که به روش توصیفی - کاوشی تدوین یافته، آثار هنری و جایگاه آن به عنوان نمودی از هنرهای بومی در سرزمین کهن ایران همواره به عنوان بخشی از میراث فرهنگی اقوام گوناگون کشور و جهان محسوب گردیده است.
نتایج و راهکارهای ارایه شده در این پژوهش شامل آن دسته از میراث مادی و معنوی سرزمین ایران میباشد که در حوزه آثار و روشهای هنری ماندگار شده و به گونهای تداوم و استمرار خود را به کیفیت هنر بومی گره زدهاند و براساس اسناد بالادستی و مصوبات ملی، قابلیت تجاریسازی و انتقال دانش و مهارت را داراست.
برخی آغاز این فرآیند را از ابتدای تاریخ بشر، برخی از تمدن اسلام و شرق باستان و برخی با نوگرایی و توسعه سرمایهداری در نظر میگیرند و برخی دیگر نیز جهانی شدن را یک فرآیند متاخر میدانند که با سایر فرآیندهای اجتماعی نظیر فراصنعتی شدن، فرانوگرایی یا شالوده شکنی سرمایهداری، پیوند خورده است.
بهطور کلی جهانی شدن دارای جنبهها و عرصههای گوناگونی است که از عمدهترین جنبههای آن میتوان به جنبههای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی اشاره نمود.
اعتبارات و بودجههای تولید هنری از سوی مدیریت هنری تامین میشود و از این نظر میتواند در تناسب کامل با ساختارهای اقتصادی هنر و جایگاه و سطح اقتصاد هنری محسوب شود.
در مرحله دوم، اعتباراتی که برای تولید آثار هنری در نظر گرفته میشوند، در صورت مدیریت و هدایت میتوانند ضمن ایجاد رونق و پویایی در عرصه هنرهای بومی، به تاثیرات مثبت در اقتصادهای بزرگتر و وسیعتر نظیر اقتصاد هنر ملی و بهتبع آن اقتصاد کلان در سطح جهان بیانجامد.