چکیده:
در این تحقیق که به روش توصیفی– تحلیلی و کتابخانه ای صورت گرفت ، ابتدا
پیدایش جریان وهابیت وعقبه فکری آنها بررسی گردید و وابستگی این جریان به یکی
از جریان های صدر اسلام به نام جریان اموی با استناد به نتیجه تحقیقات صورت گرفته
و نشانه های معتبر، ثابت شد، سپس مفهوم افراط که همان تجاوز از حد وسط است بیان
و دو تعریف از افراطی گری ارائه گردید، سپس شش نشانه ی افراطی گری مورد توجه
قرار گرفت و درادامه بحث هشت دلیل افراط وهابیت تکفیری مانند: تبعیت وهابیت از
جریان اموی، جهل آنان به مبانی، احکام واهداف اسلام؛ توجه به بخشی از منابع دین و
بی اعتنایی به بخش دیگر، قرائت ناصواب از متون اسلامی، ناتوانی در ایجاد تعادل بین
افراط و تفریط و... به تفصیل بیان شد.
خلاصه ماشینی:
ق) مطـابق بـا سـال ١٧٠٣م در شـهر عيينـه از توابع نجد واقع در شمال غربي رياض (در يک خانواده حنبلي مذهب ) بدنيا آمـد و در دامن پدر رشد کرد و قبل ازده سالگي حافظ قران شد، و قبل از دوازده سـالگي ازدواج کرد و دروس فقه حنبلي ، تفسير، و حديث رانزد پدر خـود فراگرفـت و بـراي تکميـل تحصيلات خود به کشورهاي مختلف سفر کرد ودر درس علماي آن کشـورها حضـور يافت و در سال ١١٥٣به زادگاه خـود عيينـه برگشـت ، محمـد بـه کتـب ابـن تيميـه و شاگردش ابن قيم جوزي توجه زيادي داشت وآنها را بسيار مطالعـه مـيکـرد (ابـن عبـد الوهـاب، ١٤٢٠ق، ج١، ص٤)(١)، و در مبـاني فکـري واعتقـادي متـأثر از آنهـا بـود، ابـن عبدالوهاب در زمان اسقرار در عيينه ، عقايد و مراسم مذهبي مردم را به ديـدهي خرافـه مي نگريست و معتقد بود امت اسلامي از مسير خود خارج شده و به خرافات و مراسـم فاسد مبتلا گرديده است و بايد به راه صحيح بازگردانده شوند از اين رو به تبليغ عقايـد خويش پرداخت و فعاليت خود را دعوت به توحيد نامگذاري کرد (بن باز، ١٤١١ق، ص٥ و ٧)(٢) و از اين تاريخ جريان وهابيت به طور رسمي آغاز به کار کرد.
شواهد اموي بودن وهابيت تکفيري: تمجيد بزرگان وهابيت از معاويه و حزب او ونيز ظهور تفکر ورفتارهاي امويـان در بدنه وهابيت شاهد و نشانه ي اموي بودن جريان وهابيت و انعکـاس آن تفکـر افراطـي دراين فرقه است ، اين نشانه ، نمونه هاي فراواني دارد که به برخي از آنها اشاره ميشود: نمونه اول: ابن تيميه ، تئوري پرداز جريان وهابيت ميگويد: «معاويه بن أبي سفيان و امثال او مانند: عکرمه ، حارث، سهيل ، صفوان، ابوسفيان بن حارث که بعد از فتح مکه ، اسلام آوردند از کساني هستند که مسلمانان در حسن اسلام آنها اتفاق نظر دارند وهيچ يک از آنان متهم به نفاق نشده اند وحتي رسول خدا(ص) معاويه را کاتب خود قرار داد ودر حق او چنين دعا کرد: خدايا او را حساب گري و نوشتن بياموز واز عذاب محفوظ دار.