چکیده:
هدف این مطالعه، تشخیص میزان اطلاع دو شاعر برجسته ی فارسی؛ فردوسی و خاقانی، از دو نماد صلیب و چلیپا در زبان فارسی و توجیه خلاقیّت و نوآوری های این دو بزرگ مرد عرصه ی علم و ادب، در زمینه ی کاربرد آن ها می باشد. صلیب یا همان چلیپا را که یک نشانه ی آریایی است، باید از عجیب ترین نمادهای تاریخ بشری در ضمن سادگی آن به شمار آورد. بررسی ها تایید کرده که انسان های باستان، صلیب را که یک شکل هندسی و شامل دو خط یا میله ی عمود بر هم می باشد، به عنوان یکی از نمادهای عناصر چهارگانه و یا جهت های چهارگانه و یا مفاهیم اولوهی و دنیوی در دو خط عمودی و افقی، تصور می کرده اندکه هر شاخه یا هر خانه ی این علامت، محل و مظهر یکی از عناصر اربعه بوده و بر روی هم و با گردش و چرخش خود، نظام طبیعت و ذات آفرینش را حفظ و حرکت و تغییر و یا حیات و ممات را در آن رقم می زده اند. قدیمی ترین نماد صلیب در نقش رستم (به نشانه خورشید) و یا هدایای «آخناتون» فرعون بزرگ مصر به سران سایر کشورها به (نشان دوستی و صلح) مشاهده می شود، موارد دیگری تایید می کنند که سمبل صلح و دوستی یافتن صلیب در طول زمان ها وجود داشته است، و این رومیان بوده اند که به تبعیت از یهودیان باستان، جهت تنبّه بیشتر متخلّفان، آن ها را به صلیب کشیده و صورت منفی به این نماد داده اند. مشخص نمودن نظر شعرا و نویسندگان ادب پارسی در این زمینه و این که آیا آن ها از این موارد اطلاعی داشته اند یا نه، یکی از پرسش های اصلی این تحقیق می باشد. از این رو جهت تحدید مساله، دو شاعر از میان شعرای ادب فارسی با دو نوع ادبی مختلف ( حماسی – مدحی) به عنوان جامعه هدف انتخاب و جستجو های لازم در این خصوص انجام گرفت. لذا ابتدا با نرم افزار های درج و صریر بسامد ابیاتی که این واژه ها در آن ها به کار گرفته شده بود، تعیین و استخراج و سپس با روش تحلیل محتوا، مضمامین داده ها، تحلیل و مقوله بندی گردیدند. نتیجه نشان داد که فردوسی و خاقانی، نه تنها اطلاعی از کاربرد های باستانی در این زمینه نداشته و آن دو، کاربرد یکسانی هم از این دو واژه انجام نداده بلکه هر کدام از منظر نوع ادبی و سبکی خویش، به آن نگریسته اند. با وجود این می توان در مواردی، شباهت های کاربردی نزدیکی را در آثار هر دو شاعر در این زمینه ردیف نمود که برجسته ترین آن، قرار دادن صلیب به عنوان نماد کفر در مقابل اسلام است.
خلاصه ماشینی:
به درگاه بردند چندی صلیب نسیم گلان آمد و بوی طیب پادشاهی خسرو پرویز، ش ٦٣ واژه های گل و بو و طیب در محور هم نشینی با صلیب نشان می دهند که منظور از صلیب ، مجازا به علاقه ی جنسیت چوبی معطر بوده است که یا به دلیل شکل صلیب داشتن ( دو چوب بر روی هم و یا خمیدگی) این عنوان برایش تعیین شده و یا به دلیل حذف مضاف یعنی ( عود الصلیب ).
٥. چلیپا آن گونه که خواهیم دید فردوسی نه بار این واژه را به کار گرفته که به جز سه مورد، بقیه کلا نماد مسیحیت و در مقابل اسلام می باشند: همی خویشتن را چلیپا کند به پیش خردمند رسوا کند داستان سیاوش ، ش ١ همنشین شدن واژه ی چلیپا با رسوایی و خردمند، نشان می دهد که منظور فردوسی به تاکید محور عمودی خیال در ابیات قبلی این داستان ، این می باشد که اگر فردی بی قرار و نا آرام و خشمگین شود مایه ی بی آبرویی خود در پیش خردمندان خواهد بود.
چو بر جامه ی ما چلیپا بود نشست اندر آیین ترسا بود پادشاهی خسرو پرویز، ش ٣٥ چوبی بوده به شکل صلیب کوچک که مسیحیان ایران نشین در آن دوره به همراه زنار بر جامه ی خود می بسته اند و امروزه هم با وجود غیر اجباری بودن ، این مورد را باز می بینیم که گردنبند و یا جای سویچی و ...