چکیده:
ملاصدرا در آثار خود از علم تمام موجودات به خداوند سخن گفته است. این دیدگاه بر اساس مبانی ویژه حکمت متعالیه او شکل گرفته است. غیر از اصالت وجود که اساس حکمت متعالیه در تمام مباحث است، مبانی دیگری در این بحث مورد توجه وی بوده است: وحدت تشکیکی وجود، عینالربط بودن معلول به علت، مساوقت علم با وجود و راههای غیر فلسفی (آیات و روایات). تبیینهای وی متناظر با مبانی یادشده متفاوت است. او دیدگاه خود را به چند گونه تبیین نموده است که لحاظ قاعده «العلم بذی السبب لا یحصل الّا من جهة العلم بسببه» و علم بسیط از جمله آنهاست. او در عین حال که علم تمام موجودات به خداوند را اثبات کرده، گاه علم موجودات مادی به خداوند را نفی نموده است که به ظاهر تناقضگویی است. گرچه ملاصدرا خود برای رفع این تعارض اقدام کرده است، باید گفت که با توجه به مبانی وی، چنین تعارضی رخ نخواهد داد.
خلاصه ماشینی:
غیر از اصالت وجود که اساس حکمت متعالیه در تمام مباحث است، مبانی دیگری در این بحث مورد توجه وی بوده است: وحدت تشکیکی وجود، عینالربط بودن معلول به علت، مساوقت علم با وجود و راههای غیر فلسفی (آیات و روایات).
حاجی سبزواری نیز سعی میکند بین دیدگاه ملاصدرا و معنای مورد نظر مشهور جمع کند و وجه جمع را این گونه بیان میدارد که استقلالی که حکیمان برای وجود فینفسه لغیره قائلاند، در مقایسه با دیگر موجودات ممکن است وگرنه در مقایسه با ذات واجبالوجود هیچ کس استقلالی ندارد (1360: 95).
از این بیان استفاده میشود که هر کس با آگاهی به برخی قواعد آشکار حکمت، مانند وحدت حقیقی وجود و صرافت حقیقت وجود، به خود یا هر موجودی دیگر بنگرد، به حکم عینالربط بودن با واجبتعالی به درک واجب نیز نائل خواهد آمد (همان: تعلیقۀ 2).
اما علم به فراتر از وجود و به عبارت دیگر شناخت هویت باریتعالی، دو حالت پیدا میکند: نخست اینکه چون خداوند علت ندارد و علم به کنه تنها از طریق علت امکانپذیر است، هیچ کس نمیتواند به کنه ذات باریتعالی علم پیدا کند و دیگر اینکه برای شناخت باریتعالی، راهی جز استدلال به آثار و لوازم او نیست و بیشک این نوع شناخت نیز در حد فاعل شناسا خواهد بود و نه ذات باریتعالی (همو، بیتا: 17).