چکیده:
دهستان طرود در 131 کیلومتری جنوب شهرستان شاهرود و در منطقهای کویری واقع شده است. گونه زبانی رایج در این دهستان دورافتاده که همانندی فراوانی با گویشهای - خراسانی دارد به دلایل گوناگون، ازجمله دوری از محیطهای بزرگ، تا حد زیادی - دست نخورده باقی مانده است.؛ از این رو پژوهش علمی درباره واژگان، اصطلاحات و تعابیر این گونه زبانی میتواند افزونبر مزایای مردم شناسانه و زبان شناسانه آن، در گشودن برخی از گرههای زبانی و معنایی متون کهن فارسی مفید و راهگشا باشد. پژوهش پیش رو
با دسته بندی مهمترین واژگان و اصطلاحات مرتبط با پیشه شترداری در دهستان طرود، به نکته هایی دیگر از قبیل واژگان همانند در دیگر گویش های ایرانی، وجوه اشتقاق آنها، ریشه یابی برخی واژه های کهن ایرانی و آداب و رسوم ساربانی در این گونه زبانی می پردازد. داده های این پژوهش به روش میدانی گردآوری و پس از تکمیل با کمک منابع کتابخانه ای به صورت موضوعی تدوین شده است.
Torud district located in the southern border of Semnan province، recognized as subsidiary of Shahrud city in terms of new geographical breakdown . The dialect of people in this obsolete village، having too likeness to some kinds of Khorāsāni dialects، for various reasons، including the inaccessibility to the city has remained largely intact . Hence particular study of words، expressions and interpretations of this dialect can be useful and helpful in solving some problems of classic poems and meaning of the ancient Persian texts، In addition to the benefits of its anthropological and linguists aspects. By categorizing the terminology associated with livestock in Torud district، which is collected during a field study and completed with other correlate books، this study attempts to point to Word derivation، the roots of some ancient words and any tradition joint to livestock in Torud folklore. Morever this study is a main step for ranchind dictionary collecting .
خلاصه ماشینی:
"بیشتر امثال متداول در این گونٔە زبانی در دامداری و یا کشاورزی ریشه دارد و این امر از آن روست که پیشٔە بیشتر مردم طرود در گذر قرون و اعصار زراعت و پرورش دام )بیشتر شتر( بوده است.
هدف مهم دیگر این پژوهش کمک به تدوین فرهنگ جامع واژگان دامداری در زبان فارسی بوده که تاکنون جای آن خالی مانده است.
در زمان ما نیز برای حفظ و معرفی واژگان پیشههای عوام، تلشهایی صورت گرفته است که به اجمال مرور میکنیم: پاپلییزدی و خانیکی )١٣٧١( در مجلٔە تحقیقات جغرافیایی به بررسی ترکیب گله در دامداری سنتی ایران پرداختهاند.
ذکر واژگان و اصطلحات خاص شترداری و پیوند آن با فرهنگ مردم منطقٔە طرود و نیز بیان آداب و رسوم مرتبط با این پیشه از تازگیهای پژوهش حاضر است که موارد پیشین بدان توجه کافی نداشتهاند.
اعراب نیز مرسومترین مبنای نام نهادن شتر را سال حیوان دانستهاند و در میان نامهای فراوانی که برای این دام وجود دارد، نسبت نامهای مرتبط با سن و سال بیشتر است )ر.
بر همین اساس، معرفی بیش از ١٣١ واژة تخصصی از واژگان، اصطلحات و تعابیر مرتبط با پیشٔە شترداری و ساربانی دهستان طرود استان سمنان، افزون بر اینکه فرهنگدوستان و علقهمندان فرهنگ عامٔە ایرانزمین را با یکی از مناطق بکر فرهنگی آشنا میسازد، بستر مساعدی برای تدوین فرهنگ تخصصی واژگان و اصطلحات دامداری در زبان فارسی است.
این واژه در فرهنگها به صورت »آبانداز« به معنی »استراحتگاهی در میان دو منزل برای رفع خستگی چهارپایان« ضبط شده است که به نظر میرسد وجه تسمیٔە آن همین باشد."