چکیده:
برنارد ویلیامز با جعل اصطلاح «بخت اخلاقی» در پی آن بود تا در تقابل با این ادعا که ارزش اخلاقی مستقل از اوضاع و احوال خارجی و از جمله بخت است، بر این ادعا و انگاره تاکید کند که ارزشها و داوریهای اخلاقی - تا حد زیادی - منوط و مبتنی بر بختاند. در زندگی روزمرّه، چهبسا عاملان اخلاقی به سبب انجام اعمال و ارتکاب رفتارهایی نکوهش یا تحسین شوند که نسبت به آنها - دستکم به شکل کامل - کنترلی نداشتهاند. در واقع، این نکوهشها / تحسینها تا اندازهای به پیامدهای خیر یا شوم / شرّی گره خوردهاند که به سبب بخت سعید یا سیاه افراد برایشان حاصل شده است و اینجاست که پای بخت اخلاقی به میان می آید. مسئلۀ بخت اخلاقی از این منظر با مسئولیت اخلاقی نیز ارتباطی تنگاتنگ مییابد و این مسئله را پررنگ تر میسازد که چرا در برخی مواقع قضاوتهای ما بر امور خارج از اراده فاعل تعلق میگیرد. در این مقاله ضمن طرح و تبیین رویکرد و نظریۀ ویلیامز در باب بخت اخلاقی، به بررسی ونقد آن پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
این مسئله وقتی مناقشه آمیزتر میشود که در نظر داشته باشیم جریانی تحت عنوان اخـلاق تکاملی ٣ مدعی آن است که هیچ یک از رفتارهای اخلاقی انسان به واقع تحت کنترل مطلق او نیست و در صورت پایبندی به اصل اختیار بـه عنوان لازمـۀ قضـاوت اخلاقـی در مـورد یـک فاعل ، عملا هیچ قضاوت اخلاقی معتبر نخواهد بود (٢٢-١١ :٢٠١٣ ,Nelkin).
از همه مهم تر این که موفقیت او میتواند توجیهی منطقی برای ترک خانواده و دیـار باشـد، اما سؤال این است که اگر گوگن در راه دچار سانحه میشد و یا اگـر میرفـت و بـه هـر دلیـل بیرونی دیگر موفق نمیشد، باز هم توجیهی منطقی بر فعل خود داشت ؟ از نظر ویلیامز گوگن تنها به امید موفقیـت دسـت بـه کـاری زد کـه سرنوشـتش نـامعلوم بـود؛ اگـر موفـق میشـد میتوانست فعل خود را توجیه کند و اگر نه ، قطعا هیچ تعبیری جز اشـتباه بـرای کـار او وجـود نخواهد داشت (٣٨ :١٩٩٣ ,Williams).
ما این قضاوت را خواهیم پذیرفت ، اما در خصوص راننده دیگر چه ؟ آیا جـز ایـن اسـت که او هم به همان اندازه مرتکب فعـل قبـیح اخلاقـی شـده ، ولـی به واسـطۀ بخـت خـوب از قضاوت منفی مصون مانده است و در نهایت تنها به عنوان یـک بیمبـالات نسـبت بـه قـوانین راهنمایی رانندگی شناخته میشود؟ در نقطۀ مقابل ، شاید دیدگاهی هم باشد که فرد نخست را قربانی بخت بنامد و بگویـد او تنها یک بیمبالات نسبت به قوانین راهنمایی و رانندگی است ؛ چرا باید به عنوان قاتـل شـناخته شود؟ اگر کودکی در مسیر او نبود و اگر جاده لغزنده نبود، آیا صرف مستی او هنگـام راننـدگی منجر به قتل میشد؟ ویلیامز سعی میکند با این مثال هـا مفهـوم «پشـیمانی »١ را در اخـلاق وارد کنـد.