چکیده:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع اختلالات روانی در افراد 15 سال و بالاتر مناطق شهری و روستایی شهرستان صومعهسرا بود.پس از انجام مطالعه مقدماتی جهت برآورد حجم نمونه،625نفر(334 زن،291 مرد)با روش نمونهگیری خوشهای تصادفی از بین پروندههای خانوار مرکز بهداشت انتخاب و بررسی شدند.در این پژوهش از پرشنامه GHQ-28 به عنوان ابزار غربالگری و از چک لیست مصاحبه بالینی DSM-III-R به عنوان مصاحبه تشخیصی استفاده شد.نتایج نشان داد که 84/23 درصد نمونه(83/30 درصد زنان و8/15 درصد مردان)دچا اختلال روانی هستند.اختلالات خلقی و اضطرابی به ترتیب با 16/12 و52/7 درصد از شایعترین اختلالات روانی بودند.در گروه اختلالات خلقی افسردگی اساسی با24/6 درصد و در گروه اختلالات اضطرابی اختلال اضطراب منتشر با 12/5 درصد شیوع بیشتری داشتهاند.نتایج همچنین نشان داد که میزان شیوع اختلالات روانی بهگونه معنیداری در زنان،افراد بالای 45 سال،متأهلین،بیوهها،بیسوادان،مردان بیکار، زنان خانهدار و در عین حال شاغل و در افرادی که خود و یا خانوادهشان سابقه بیماری روانی داشتند بیش از سایرین بود.
خلاصه ماشینی:
"در مرحله دوم با کلیه افرادی که در پرسشنامه نمرهای بالاتر از نمره برش 23 گرفته بودند توسط روانپزشک که از نتیجه آزمون اطلاعات بدست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که در مجموع 23/84 درصد افراد مورد مطالعه دچار اختلال روانی هستند.
مقایسه یافتههای پژوهشهای انجام شده در ایران با یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که میزان شیوع اختلالات روانی در این پژوهشها به جز پژوهش داویدیان(1353)پایینتر از بررسی حاضر است.
پژوهش حاضر همانند تمامی پژوهشهای انجام شده در سرتاسر دنیا نشان داد که میزان شیوع اختلالات روانی در زنان بیش از مردان است.
افزون بر این میزان بالای اختلال روانی در جامعه مورد بررسی در پژوهش حاضر و بخصوص زنان ممکن است به شیوه زندگی و نوع شغل آنها بستگی پیدا کند.
نتایج پژوهش حاضر همچون پژوهشهای هادیامونت و همکاران(1987)و قوباش5 و همکاران(1992) نشان داد که میزان شیوع اختلالات روانی به ترتیب در افراد بیوه،مورد بررسی در این پژوهش کم میباشد(18 نفر)باید با احتیاط به آن نگریسته شود.
یافتههای این پژوهش نشان داد که میزان شیوع اختلالهای روانی تا حدودی در مناطق روستایی بیشتر است اما این تفاوت همچون نتایج پژوهشهای دادفال9 و همکاران(1983)،رومنس-کلارکسون و همکاران (1990)و کلسر10 و همکاران(1994)معنیدار نیست.
در پژوهش حاضر طبقهبندی جمعیت خانواده به 3 طبقه،1 تا 4 نفره،5 تا 10 نفره و11 نفره و بیشتر نشان داد که میزان شیوع در گروه اخیر بالاتر است که از این نظر با پژوهشهای یاد شده همخوانی دارد.
گرچه نتایج این بررسی رابطه معنیداری بین ابتلا به اختلال روانی و نسبت خویشاوندی والدین نشان نداد اما میزان شیوع در بیمارانی که والدینشان با یکدیگر فامیل بودند بیشتر بود."