چکیده:
سرکارل پوپر2مدعی است که رفتار گرایی به دلیل این که شرطی سازی را ناشی از تکرار میداند.به گمراهی رفته است از دیدگاه پوپر از راه تکرار،چیزی یاد گرفته نمیشود.از آنجا که دانشمندان به رفتار گرایی پرداختهاند،این حمله،یکی از مستقیمترین و کم سابقهترین حملهها به رفتارگرایی است.چرا که در آن،ارزش ذهن گرایانه و شناخت گرایه رفتار گرایی مورد هجوم قرار نگرفته است،بلکه با گستاخی تمام،شرطی سازی-یعنی مرکز ثقل رفتار گرایی،امری ساختگی(واهی)تلقی شده است.این نوشتار درستی یا نا درستی ادعا پوپر علیه رفتار گرایی را بررسی میکند.بدین منظور میخواهیم نشان دهیم که آیا شرطی سازی کلاسیک و کنشگر براساس یادگیری از طریق تکرار استوار است و نیز آیا گرفتار سایر مسایلی است که پوپر به مفهوم شرطی سازی نسبت میدهد.اگر چه پوپر به درستی ویژگیهای خاصی را به شرطی سازی کلاسیک نسبت می دهد ولی در ارائه شواهد تجربی مبتنی بر این که چگونه این شرطی سازی اتفاق میافتد،موفق نبوده است.گذشته از آن گر چه میپذیریم که، بی.اف اسکینر عقاید خود را هرگز به صورت کاملا روشن بیان نکرده است،اما شرطی سازی کنشگر مبتنی بر تکرار نیز متاثر از مسایل دیگری که پوپر به شرطی سازی نسبت میدهد،نیست.بنابراین،استدلال پوپر براساس این فرض که هر نوع شرطی سازی،شرطی سازی کلاسیک است و براساس این فرض ویژگیهایی از شرطی سازی کلاسیک را به شرطی سازی کنشگر نسبت میدهد نیز دچار اشکال میشود.به گمان ما گفت و شنودهای نخستین جان واتسون و تکیه مطلق او بر شرطی سازی کلاسیک،احتمالا در این اشتباه پوپر دخیل بوده است.
خلاصه ماشینی:
"اما آیا میتوان این موضوع را به عنوان یک نکته اساسی متفاوت در بازتاب تلقی کرد و آیا میتوان آن را یک دلیل معتبر علیه کاربرد اصطلاح"بازتاب"در مورد این گروه جدید از پدیدهها در نظر گرفت؟مسلما،دلایل کافی برای تفکیک دقیق بین دو نوع بازتابها،یعنی، بازتابهای نشانهای و بازتابهای مادر زادی وجود دارد.
بازتابهای شرطی سازی نوع محرک به صورت زیر تعریف شده است: "ارائه تقریبا همزمان دو محرک،که یکی از آنها(محرک تقویت کننده)به بازتابی که در آن لحظه نیرومند است تعلق دارد؛ ممکن است افزایشی را در نیروی بازتاب سوم که از پاسخ بازتاب تقویت کننده و محرکهای دیگر تشکیل شده،به وجود آورد" (اسکینر،1938).
آنچه اسکینر در اینجا ارائه داده علاوه بر نقش تکرار در یادگیری،باز هم اهمیت نقش بازتاب غیر شرطی را در یادگیری نیز نشان میدهد که شدت آن در نتیجهی پاسخ کنشگر ایجاد شده تاثیرگذار بود.
افزون بر آن اسکینر در بررسی خود مطرح میکند،در مواردی که حتی شرطی سازی آنی نیز رخ نمیدهد،تکرار به تغییرات قابل مشاهده در رفتار منجر خواهد شد(که در اینجا همان نقش تکرار در یادگیری است).
بنابراین در اظهارات تجدید نظر شده پوپر علیه رفتارگرایی،نخستین بخش مقدمه سوم-یعنی این مقدمه که شرطی سازی بازتابها نشان میدهد که یادگیری از طریق تکرار اتفاق میافتد-باطل است.
با این حال نکاتی که در دو مقدمه اول مطرح شده-این که چیزی به نام یادگیری بر اثر تکرار وجود ندارد و چیزی به نام بازتابهای غیر شرطی وجود ندارد-در بازسازی ادعای پوپر علیه رفتارگرایی نیز باطل است."