چکیده:
گفتمان عرصه ای برای تولید معناست و پادگفتمان به کارگیری ترفندها و شگردهایی از جانب گفته پرداز درجهت حمایت، ترمیم، تعدیل، تایید، توجیه و تضمین گفته است. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن تبیین کارکرد پادگفتمان ها در برقراری ارتباط و نقش آن در فرایند تولید و تداوم معنا، مصادیقی از نامه های نیما یوشیج تحت بررسی قرار می گیرد تا با رویکرد نشانه ـ معناشناختی، نشان داده شود که نیما در نامه هایش چگونه ازطریق پادسازی، عناصر معناساز را به کار می گیرد تا بر جنبه ها ی ایجابی گفتمان خود تاکید کند، گفتمانش را توجیه کند، استحکام معنایی آن را بالا برد و از این راه باور مخاطب را افزایش دهد و او را متقاعد سازد. نتایج این پژوهش، مبین آن است که نیما به کمک این هاله سازی های گفتمانی، همواره درپی برجسته سازی زبان خود و ایجاد تحکیم و تداوم معنا در گفته های خویش است.
Discourse is the domain of producing meaning and metadiscourse is the use of ploys and techniques by the speaker to protect، repair، modify، approve، justify and guarantee his own speech.Nima byemploying metadiscourse، which appearson various levels such as emotional، religious، historical، cultural، and scientific، seeks to highlight his own language and to add consolidation and continuity to the meaning of his words.The main objective of this study is to categorize and analyze the types Nima used in the discourse of his letters with a review of some of those letter، in the process of production and continuity of meaning.
خلاصه ماشینی:
"در بخش پایانی این نامه ، گفته پرداز فرایند گفتمانی خود را با پادی نمادین از جنس عناصر طبیعت ختم می کند؛ زیرا فضای ذهنی و عاطفی گفته یاب را می شناسد و می داند که او، خود، با طبیعت مأنوس و همراه بوده است ؛ به همین دلیل ، این پادسازی درواقع حکم ضربة نهایی را برای اقناع مخاطب دارد: موج های دریا که در وقت طلوع ماه و خورشید این قدر قشنگ و برازنده است ، کی توانسته است به آن اعتماد کند و روی آن بیفتد؟ ولی کوه محکم ، اگرچه به ظاهر خشن است ، تمام گل ها روی آن قرار گرفته اند.
سوسور درباب مفهوم سلب و ایجاب در درون نظام نشانه ها می نویسد: «مفاهیم به گونه ای ایجابی و به موجب محتوایشان تعریف نمی شوند، بلکه به گونه ای سلبی و ازطریق تقابل با دیگر اجزای همان نظام ارزش می یابند» (سجودی ، ۱۳۹۳: ۱۸) این تعریف می تواند تا حدی به روشن شدن مفهوم این نوع پاد یاری رساند؛ زیرا در اینجا عبارتی پرسشی با فعل مثبت به کار می رود تا با سلب صفت یا ویژگی ای از گفته پرداز، او را در دفاع از خود حمایت کند: می نویسی که با دوازده دختر دوست هستم ؟ به من بگو در سینه ام دوازده قلب وجود دارد؟ کدام هوس بازی می تواند درمقابل محبت های شدید دوام پیدا کند؟.."