چکیده:
کتاب حاضر به نقش موثر خوراک در تاریخ پرداخته است. نویسنده در کتابش به دنبال اثبات این موضوع است که نقش خوراک و غذا تنها در سیرکردن شکم انسان ها نبوده، بلکه تاثیر غیرقابل انکاری بر شکل گیری تمدن ها داشته است. از دیدگاه نویسنده از چندین منظر می توان به گذشته نگریست: چونان فهرستی از تاریخ های مهم، تسمه نقال های از شاهان و شه بانوها، زنجیر های از برآمد و فروریزش امپراتوری ها، یا روایتی از پیشرفت فنی و فلسفی و سیاسی اما این کتاب از زاویه دیگری به تاریخ می نگرد، یعنی تاریخ را رشته دگرگونی هایی می بیند که خوراک برانگیخته یا در پدیدآمد نشان تاثیر داشته است. کار خوراک در تاریخ تنها این نبوده که شکم ها را سیر کند؛ خوراک کاتالیزاتور دگرگونی اجتماعی، رقابت ژئوپولیتیکی، پیشرفت صنعتی، درگیری های نظامی و توسعه اقتصادی بوده است.
خلاصه ماشینی:
"سیر رشد وحشی غلات و بعد از آن ، اهلی کردن این رشد به واسطه کشاورزی ، به تفصیل بیان شده و مؤلف چنین نتیجه می گیرد که از آن جا که خوراکی که از کشاورزی به دست می آمد، مطمئن تر و فراوان تر بود، همین خود شالوده ای برای شیوه زیستی نوین و جامعه هایی پیچیده تر شد.
نویسنده اذعان دارد که دهکده های کوچک با مردمی برابر از آن رو به شهرهای بزرگ دارای لایه بندی اجتماعی تبدیل شدند که کار کشاورزی بالا گرفت و بخشی از مردم بیش از آن چه برای سیر کردن شکم خود نیاز داشتند، خوراک تولید کردند.
مؤلف بیان داشته که در این کتاب نمی خواهم بگویم که کلید فهم تاریخ را در تک تک خوراک ها باید جست ، همچنین نمی خواهم چکیده ای از سراسر تاریخ خوراک یا تاریخ جهان را به دست دهم ، بلکه با بهره گرفتن از رشته های علمی مانند ژنتتیک ، باستان شناسی ، انسان شناسی ، گیاه شناسی قومی و اقتصاد، بیشتر و به ویژه به تقاطع های تاریخ خوراک و تاریخ جهان پرداخته ام تا پرسش ساده ای را به میان آورده باشم : کدام خوراک بیش ترین سهم را در شکل دادن به جهان کنونی ما داشته و چگونه ؟ (ص ١٢) اگرچه نویسنده هدف خود از تألیف کتابش را چنین عنوان داشته ، اما با خواندن مباحث کتاب ، نظریاتی مانند نظریه مارکس به ذهن متبادر می شود، که ماده و اقتصاد را محور و اساس همه تغییر و تحولات می دانست ."