چکیده:
یکی از کارآمدترین روشهای فهم متن، روش سمانتیک یا معناشناسی است که در این بین، معناشناسیِ همزمانی یا توصیفی، به مطالعه علمی شناخت یک واژه و یا اصطلاح در بافت کلام میپردازد. در این نوع معناشناسی، توجه به بافت زبانی و همچنین، واژههای همنشین یک واژه یا اصطلاح، میتواند مترجم را در برقراری پیوند منسجم بین واژگان متن، و در نتیجه، تولید معنایی دقیق و منطبق با زبان مبدأ، یاری نماید. با توجه به صبغه ادبی نثر نهجالبلاغه و همچنین انسجام و تناسب فزایندهای که در بافت آن دیده میشود، در این جستار کوشیدهایم تا ضمن شناخت اهمیت بافت زبانی، به بررسی و تبیین عملکرد شماری از ترجمههای فارسی خطبههای نهجالبلاغه در اهمیتبخشی به مقوله همنشینی واژگان و بافت زبانی به منظور دستیابی به تعادل ترجمهای بپردازیم. بدین منظور، با بررسی سه مؤلفه: عطف واژگان هممعنا به یکدیگر، چگونگی اسناد واژگان به یکدیگر و همچنین اضافه واژگان چندمعنا به برخی واژگان خاص و معیّن، به نقش بافت کلام و واژگان همآیند در برابریابی ترجمهای اشاره نمودهایم. برآیند این جستار نشان میدهد که عدم توجه به موقعیت واژگان در متن زبان مبدأ، مترجمان را در برابریابی واژگان چندمعنا به چالش کشیده است و در برخی موارد نیز نادیده گرفتن تحولات شیوه اسناد اجزای کلام به یکدیگر و در نتیجه، تغییر معنای واژگان متوالی در بافت کلام، از دقت و انسجام برخی ترجمهها کاسته است.
خلاصه ماشینی:
در این بین، با انتخاب پنج ترجمه فارسی: دشتی، شهیدی، جعفری، فقیهی و فیضالإسلام از خطبههای نهجالبلاغه، به ارزیابی عملکرد این مترجمان در اهمیت به بافت کلام، بهویژه همنشینی واژگان به منظور ارائه ترجمههای دقیق میپردازیم و از این رهگذر، میکوشیم به پرسشهای ذیل پاسخ گوییم: 1.
در رویکرد دوم، با اوصاف، اضافات و یا قیودی مواجه خواهیم شد که برای موصوفات و یا واژگان خاصّ خود به کار میروند که مترجم یک زبان، باید به مقوله باهمآیی واژگان هر دو زبان واقف باشد تا بتواند علاوه بر یافتن معادلهای دقیق، ترجمهای مبتنی بر امکانات زبانی خاصّ زبان مقصد ارائه نماید و در نهایت اینکه برخی واژگان در سایه اسناد به واژگان دیگر، از معنایی محدودتر نسبت به معنای کلی و خارج از بافت کلام برخوردار میگردند که در این جستار، در پی تبیین چگونگی خلق این نوع معانی و اهمیت توجه مترجمان به سازوکار این سه رویکرد هستیم.
» در باره ترجمههای فوق، نکاتی چند به چشم میآید که به این شرح است: مسئله نخست، ترجمه دقیق واژگان اصلی کلام حضرت(ع) است که در برخی ترجمهها نادیده گرفته شده است؛ به عنوان نمونه، واژه «اعتراض» در ترجمه دشتی، به همان معنای «اعتراض» (شوریدن) در فارسی ترجمه شده است؛ درحالیکه معادل این واژه در زبان عربی، «احتجاج» است و ارتباطی به این جمله ندارد.