چکیده:
حکمرانی خوب ناظر بر نحوه اعمال قدرت و حاکمیت است که بر مبنای شاخص های مهمی همچون: حاکمیت قانون، پاسخگویی، شفافیت در تصمیم گیری ها و کنش ها، مسئولیت پذیری، نظارت قاعده مند و مستمر، نظارت پذیری، عدم تبعیض، عدم فساد و التزام و تعهد عمومی به اخلاق مدنی تعریف می شود. در جوامع پیچیده شونده امروز، حکمرانی بایستی مقوله ای ناظر به روابط دو سویه، همکاری جویانه و اعتمادآمیز بین حکومت و نهادهای مدنی و شهروندان تلقی شود، نه مقوله ای صرفا حکومتی. در این نوشتار، نگارنده درصدد است که نخست، نگاهی آسیب شناسانه نسبت به فرایند حکمرانی و نحوه ارتباط حکومت و نهادهای مدنی در ایران داشته باشد؛ سپس با استفاده از مباحث نظری، راهبردهایی در خصوص ایجاد و گسترش حکمرانی خوب بر مبنای تعامل، همکاری جویی و مسئولیت پذیری دو سویه بین حکومت و نیروهای اجتماعی و نهاد های مدنی ارائه می گردند.
خلاصه ماشینی:
"در این راستا تحقق حکمرانی خوب و شاخص ها و ویژگیهای فوق، مستلزم تلقی از سیاست و حکمرانی نه به مثابه امر سیاسی و حکومتی صرف، بلکه به مثابه امر اجتماعی- سیاسی و سیستمی و ارتباط دوسویه است که مهمترین الزامات در ارتباط با این نحوه نگرش عبارتند از: گسترش همکاری مردم و نهادهای مدنی با حکومت ، تعامل معطوف به ایجاد انگیزشهای مثبت برای همزیستی مسالمت آمیز مدنی و نقد منصفانه ، گسترش و نهادمندسازی اخلاق و فضایل مدنی، انتقادپذیری، نظارتپذیری، مسئولیت پذیری و پاسخگویی متقابل در حکومت ، نخبگان حکومتی و نهادهای مدنی، رقابت قاعدهمند در چارچوب سازوکارهای دموکراتیک و اخلاق مدنی و تعهد کنشگران حکومتی و مدنی به مصالح جمعی، وحدت، انسجام ملی و اقتدار ملی.
گرچه باید پذیرفت که رقابت برای قدرت و مشارکت سیاسی و مدنی جزء ملزومات جامعه مدرن است و از آن گریزی نیست ، اما نکته مهم آن است که آیا نیروهای اجتماعی و کنشگران، قدرت را بایستی به عنوان وسیله بنگرند یا به عنوان هدف نهایی؟ در وضعیت نگاه به قدرت به مثابه هدف، اخلاقیات و مصالح جمعی و توسعه جامعه تحت الشعاع قدرتطلبی و مصالح گروهی قرار میگیرد و محصول نهایی آن، نه حکمرانی خوب مبتنی بر آشتی سیاست و اخلاق و دوست ورزی، بلکه محیط خصمانه و ستیزی خواهد بود."