چکیده:
مسئله عدالت همواره مورد توجه متفکران بوده است. در این نوشتار، به بررسی، تحلیل و ارائۀ منطقی نظریۀ علامه طباطبایی درباره عدالت اجتماعی پرداختهایم. مسئله این پژوهش، بررسی چیستی مبانی نظریۀ عدالت اجتماعی در اندیشههای علامه طباطبایی است و اینکه وی چگونه از آن مبانی به نظریۀ عدالت اجتماعیاش راه مییابد. افزون بر آن، منشأ حُسن عدالت اجتماعی و نیز اطلاق یا نسبیت آن از دیدگاه علامه را نیز بررسی کردهایم. ادراکات اعتباری، استخدام و اجتماع مبانیای هستند که علامه بر اساس آنها به تحلیل عدالت اجتماعی میپردازد. حب ذات موجب میشود که انسان در پی اختصاص همۀ منافع به خود باشد. انسان بهناچار عدالت اجتماعی را میپذیرد تا دستیابی به منافع شخصی برایش ممکن گردد. معیار حُسن و قبح ذاتی سعادت و شقاوت، معیار حُسن و قبح، عدالت اعتباری سازگاری و ناسازگاری با طبع است. عدالت حسن است، چون لازمۀ سعادت بشر است و نیز تعریف عدالت دلالت دارد بر اینکه این مفهوم معقول ثانی فلسفی است و از اینرو، حسن مطلق دارد.
خلاصه ماشینی:
در تشبیه، به منظور پاسخگویی به یک نیاز عملی که برانگیختن نوعی احساس است، با استفاده از ادات تشبیه نوعی معادله و برابری را میان مشبه و مشبه به برقرار میکنیم تا به هدف مورد نظر دست یابیم (طباطبایی، بیتا: 282)؛ برای مثال وقتی میگوییم «علی در شجاعت مانند شیر است»، اعتبار معادله و جابهجایی علی با شیر (علی را به شیر مانندکردن)، با توجه به ذکر مشبه و ادات تشبیه، اعتباری ساده و آشکار است و برانگیختن احساس ما را نسبت به شجاعت علی غیرمستقیم و با قوت کمتری در پی دارد، اما استعاره بهدلیل حذف ادات تشبیه و مشبه و نشاندن مشبه به به جای مشبه، بهمنزله نتیجه معادله و جایگزینی است و مقصود مورد نظر را مستقیم و با قوت به دست میدهد (همان: 283).
این اندیشهها و ادراکات، ادراکات اعتباری به معنای اخص هستند و با توجه به آنچه در مورد استعاره گفته شد میتوان آن را اینگونه تعریف کرد: عمل فکریای که در آن انسان برای رفع نیازهای عملی خود، با قوه وهم، حد چیزی را به چیزی دیگر میدهد (طباطبایی، بیتا: 288 و 292-293).
اعتباریات عمومی ثابت؛ اعتباریات خصوصی متغیر علامه ادراکات اعتباری را از لحاظ نسبیت و دوام بر دو نوع میداند: اعتباریات خصوصی تغییرپذیر و نسبی، و اعتباریات عمومی ثابت (طباطبایی، بیتا: ۳۱۳)، زیرا اعتباریات عملی که استخدام، اجتماع، عدالت و حسن و قبح از جملۀ آنها هستند، مولود و نتیجۀ امیال، ادراکات و اندیشههای اعتباری متناسب با قوۀ فعاله هستند و از اینرو، در ثبات و تغییر تابع اندیشههای اعتباریاند، چون این اندیشهها و ادراکات بر دو نوعاند: ۱.
بنابراین، باید توجه داشت که «ملائمت و منافرت با طبع»، تعریفی دیگر از حسن و قبح، غیر از تعریف آن دو به «موجب سعادت و شقاوت» نیست، بلکه مقصود در واقع ذکر معیاری است که انسان بر اساس آن حسن یا قبح ذاتی را برای اشیا اعتبار میکند.