چکیده:
قرآن کریم در شمار چشمگیری از آیات، آدمیان را به «تذکر» فرامی خواند و باریابی به آن درجه را ویژة «اولوا الالباب؛ صاحبان خرد ناب» می شمارد. اهتمام فراوان قرآن کریم به امر «تذکر»، آدمی را بر آن می دارد که معنا و حقیقت «تذکر» را در عرف قرآن کریم بشناسد و آن را در وجود خویش، تحقق و استمرار بخشد. عمدة معانی ارائه شده برای «تذکر» در آثار تفسیری عبارت اند از: «پندپذیری» (اتعاظ)، «اندیشیدن» و «به یاد آوردن». این نوشتار، با تحلیل مناشی ظهور «تذکر» در معنای «تفکر»، رجحان این معنا بر دیگر معانی ارائه شده را آشکار می سازد و نهایتا این دیدگاه را به اثبات می رساند که «تذکر» در آیاتی که سخن از «تذکر» در نشئة دنیوی است، به معنای «تفکر یادآورنده» است.
خلاصه ماشینی:
"براین اساس مراد از «اعما» در آیة 19 سورة رعد، «الذی لا یعقل بقلبه» است؛ یعنی کسی که دچار کـوردلی است و در نتیجه نمی تواند در قرآن تفکر کند: «أفلا یتدبرون القرآن أم علی قلوب أقفالها» (محمد: 24)؛ پس آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهایی قفلهای [مخصوص] آن نهاده شده است؟ بر اساس مقدمة فوق از آیة 19 سورة رعد چنین استظهار می شود: این آیه با جملة «أفمن یعلم أنما أنزل إلیک من ربک الحق کمن هو أعمی» آغاز می شود و با جملة «إنما یتذکر أولوا الألباب» پایان می یابد(«ألباب» جمع «لب» است و «لب» در اصل به معنای مغز دانه ی دارای پوست مانند بادام و گردو است.
6. سر کاربرد تذکر به جای تفکر «تذکر» هم به معلومات فراموش شده و مغفول نسبت داده می شود و هم به مجهولات و نتیجة «تذکر»، «یاد آوری معلومات فراموش شده و مغفول» و «علم به مجهولات»؛[«التذکر تفکر من الإنسان فی أمور لتهدیه إلی نتیجة مغفول عنها أو مجهولة قبله»؛ (سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج8، ص381)] اما پرسشی که در اینجا جلب نظر می کند این است که اگر مصداق «تذکر» چیزی جز «تفکر» نیست، چرا قرآن کریم در برخی موارد، برای ترغیب بر اندیشیدن، به جای «تفکر»، تعبیر «تذکر» را به کار می برد؟ یعنی به جای آنکه مثلا بگوید: «لعلهم یتفکرون» می گوید: «لعلهم یتذکرون»؟ در ادامه، این مسئله را تحلیل خواهیم کرد."