چکیده:
در جهانشناسی مزدایی، امشاسپندان تجلیات اهورامزدا و کارگزاران او در آفرینش، پرورش و نگاهداری جهاناند و در هدایت انسان و راهیابی او به سعادت نیز نقش مهمی دارند. در سرتاسر متون دینی مزدایی به این فروزههای الهی که به دو گروه مونث و مذکر تقسیم میشوند، اشاره شده و آنان در همه جا موجوداتی دارای جنبۀ الوهی، هوشمند و در خور ستایش و نیایش به شمار آمدهاند. افزون بر این، هر یک از این امشاسپندان با یکی از آفرینشهای اهورامزدا (همچون آسمان، زمین، آب، گیاه، جانور، انسان و آتش) پیوندی ویژه دارد و نگاهبان و موکل آن شمرده میشود. هر بخش از آفرینش نیز نماد یک امشاسپند یا صورت گیتایی او به شمار میآید و از همین رو، شایستۀ مراقبت و احترام است. در این پژوهش کوشش بر آن است که با بررسی اوستا و متون پهلوی نقش این تجلیات اهورامزدا در جهانشناسی زرتشتی، در کنار اهمیت هر یک از آنان در سلوک فردی مورد توجه قرار بگیرد.
خلاصه ماشینی:
از جمله موضوعات بسيار پراهميتی که در رابطه با امشاسپندان در گاهان به اشاره، در ساير بخشهای اوستا با روشنی بيشتر، و در متون پهلوی به تأکيد مطرح میشود، موضوع ارتباط هر امشاسپند با بخشی از آفرينش گيتايی اهورامزدا، يعنی با بخشی از جهان مادی است.
14; Zaehner, 1975, 183, 332) و اين بدان معناست که همانگونه که اهورامزدا و امشاسپندان «سپِنتَه»، 467 يعنی مقدس و متبارکاند، عالم گيتی نيز که صورت گيتايی و نماد آنان است، مقدس، متبارک و شايستۀ ستايش و نگاهبانی است.
از سوی ديگر، با دقت در ساير سرودهای گاتها و ديگر بخشهای اوستا میتوان دريافت که سپنتهمينيو نيز به نوبۀ خود اين نقش ميانجی را با دستياری دو امشاسپند ديگر، يعنی اشه و آرميتی ايفا میکند.
از اين منظر، اگر وهومنه را، آنگونه که در بخش پیشین اشاره شد، تجلّی خرد اهورا مزدا در عالم و پيدايی او در انفس بدانيم، از روی رابطهای که در گاهان به تکرار ميان اشه و گيتی دیده میشود، بايد او را واسطۀ تجلّی اهورامزدا در گيتی، و پيدايی او در آفاق به شمار آوریم.
جالب آنکه در بخش ديگری از بندهش، در پرسش و پاسخی که ميان اهورامزدا و امشاسپندان میگذرد، اين خدايی را، که منوط به آفرينش و نگاهداری آفريدگان، و سودخواستاری و افزونگری برای آنان است، نخست ارديبهشت به اهورا مزدا نسبت میدهد (Bd, XXVI/38- 39; Zand- Ākāsīh, 218- 219).
Tafazzoli (eds, trans & comments), Association pour l’ avancement des études Iraniennes Paris, 1993.