چکیده:
دین در زندگی انسان، کارکردهای گوناگون معرفتی، عملی، معنوی، مادی، اخروی و دنیایی دارد. توجه به این کارکردها در شناخت، تبیین و تبلیغ دین، فوایدی میتواند داشته باشد؛ مانند تسهیل پذیرش دین، بالارفتن کیفیت اعمال، روشنشدن پیوند مسائل دینی با زندگی و بیان عدم تنافی میان دین و علم. ازسویی، توجه افراطی و خارج از ضابطه به کارکردها و اثرات دین، بهخصوص کارکردهای عملی و دنیایی دین و بهعبارتدیگر، «عمل¬زدگی» در توجه به آثار دین، آفات جدی در مسیر دینداری افراد و ترویج دین میتواند ایجاد کند؛ آفاتی همچون نگاه ابزاری به دین، جایگزینپذیری در تکالیف دینی، تفسیرها و تاویلهای ذوقی و بدون مدرک از دستورهای دینی، ایجاد دلزدگی نسبت به تکالیف دینی با تامیننشدن انتظارات مادی، غفلت از کارکردهای اصلی دین، تضعیف روحیه تعبد در افراد نسبت به دستورها و... . برخی روشنفکران معاصر مانند دکتر شریعتی و دکتر پاکنژاد بهدلیل توجه افراطی به آثار عملی و دنیایی دین، در ورطه عمل¬زدگی در تبیین دین افتاده¬اند.
Religion plays different epistemological practical spiritual material this-worldly and otherworldly functions in man's life. These functions can be useful in knowing explaining and promoting religion such as easily conversion to religion، higher quality of our actions، clarification of the ties of religious issues to life، and that there is no inconsistency between religion and science. Extreme pragmatism i.e. abnormal concern for religious benefits particularly practical and this-worldly functions may cause serious harms to religiosity and religious promotion. Examples of such harms are: instrumental approach to the religion، that religious duties can be replaceable، ill-founded interpretations of religious duties، feeling bored when our material needs are not met by religious duties، ignoring real functions of religion، discouraging the devout feeling of obedience to religious commandments and the like. Having been influenced by extreme concern for this-worldly and practical benefits of religion، some contemporary intellectuals such as Dr. Ali Shari'ati and Dr. Paknezhad came to suffer from extreme pragmatism when explaining religion.
خلاصه ماشینی:
"یکی از آفات استفاده بی ضابطه از روش کارکردگرایی در تکالیف عملی دین ، ایجاد همین تصور و توهم در افراد است که هر عملی حتما باید یـک ثمـره نقـد دنیـایی ، بلکـه مـادی و محسوس داشته باشد؛ حال آنکه اگرچه مجموعه دستورهای دینی برای زندگی دنیایی ما آثار و برکات فراوانی به دنبال دارد، این گونه نیسـت کـه همـه اعمـال و عبـادات ، دارای کـارکرد دنیایی ، مادی و محسوس باشند، بلکه مهم ترین کارکرد برخـی اعمـال مخصوصـا تعبـدیات ، کارکرد معنوی و قربی است .
اکنون یکی از عبارات ایشان دراین باره را ذکر می کنیم : به قول عیسی، هر درختـی را از ثمـرش بایـد شـناخت و ثمـرات شـجره اعتقادی ما این نیست ؛ پس بیاییم به جای اینکه به حل مشکلات ذهنـی و کلامی ـ که غالبا خودمان آنها را می تراشیم ـ بپردازیم ، از دید دیگر مسئله را مطرح کنیم ؛ بدین ترتیب که از همان اول از خودمان و از کسی که یـک عقیده اسلامی را بیان می کند، بپرسیم : فایده اش چیست ؟ برای چـه گفتـه شده ؟ چه تأثیری بر جامعه و سرنوشت فردای مـا دارد؟ و اعتقـاد یـا عـدم اعتقاد به آن ، علاوه بر آثار اخروی ، در زندگی پیش از مرگ مـا چـه اثـری داراست ؟ چون معتقدیم که اسلام دین زندگی است و کهنه نشده ، یعنی هر قصه ای که در قرآن هست و هر عقیده ای که در اسـلام و مـذهب تشـیع مطرح است ، باید در زندگی امروزی و سرنوشـت فـردی و جمعـی مـان ، در آگاهی مان ، در عزت و شخصـیت و اسـتقلال مـان ، نقشـی داشـته باشـد و کسانی که به آن معتقد نیستند، از اثرش محروم هستند."