چکیده:
صحیح و اعم یکی از مباحثی است که در کتب اصولی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. این بحث در حقیقت از مبادی لغویه برای اصول فقه به شمار میرود و در صدد کشف موضوعله الفاظ عبادات و معاملات است که آیا برای خصوص صحیح وضع شدهاند یا اعم از آن. نگارنده ضمن تبیین دقیقتری از محل نزاع در این مبحث، تلاش کرده است تا ثمرات گفته شده برای آن را مورد تامل قرار دهد و بیثمر بودن این بحث را به اثبات برساند.
خلاصه ماشینی:
"حال آنکه اصل دعوای صحیحی و اعمی و ریشۀ اصلی نزاع ایشان به این برمیگردد که «آیا در صدق عناوین بر مصادیق ، علم به صحت آن لازم است یا خیر؟» حتی از یکسانی ادله ای هم که هر دو گروه بر مدعای خویش اقامه کرده اند میتوان گفت اصل دعوا در مرتکز ذهن ایشان معطوف به اطلاق یا عدم اطلاق عناوین بر مشکوک الصحه است نه فرد باطل ؛ چرا که واقعا نزد عرف عقلا روشن و قریب به بدیهی است که این عناوین هیچ تبادری به فرد باطل و فاسد ندارد تا کسی تبادر را دلیل بر صحت قول خویش قرار دهد و قائل به اعم شود!
مثلا آنجا که شک در وجوب سوره در دو رکعت اول نماز داریم ، اگر صحیحی باشیم نمیتوانیم تمسک به اطلاق دلیل لفظی «اقیموا الصلاة» (بنابراین فرض که شارع در مقام بیان سایر اجزا و شرایط نماز باشد) کنیم ، زیرا با توجه به این شک ، ما در صدق عنوان صلاة بر نماز فاقد سوره شک داریم و چنین تمسک به اطلاقی، تمسک به اطلاق در شبهۀ مصداقیه خود دلیل است که بطلان آن روشن و بینیاز از توضیح است ، چرا که هیچ خطابی متکفل بیان موضوع خویش نیست .
٦. هر دو ثمرٔە مذکور باطل است ؛ چرا که خواه سخن مشهور در بحث اطلاق لفظی و صحت جریان اصل برائت بنا بر مبنای اعمی درست باشد یا نه ، به کار فقیه امروز نمیآید و ما چه صحیحی باشیم چه اعمی، تنها یک راه پیش رو داریم و آن فحص از تمام ادلۀ عقلی و نقلی ممکن در مسئله است ، تا اگر دلیلی روشن نیافتیم بتوانیم اطلاق گیری کنیم (اطلاق مقامی)."