چکیده:
موضوع جهانیشدن سالها است بخش مهمی از مباحث مربوط به تحولات جدید دنیای ما را تشکیل میدهد. نگاه ویژه ما به این موضوع از آن نظرگاه است که تحولات اقتصادی و فنی را زیر بستر و موتور محرکه آن میداند و معتقد است بدون شکل گرفتن اولیه فرایند جهانیشدن اقتصاد، فرایندهایی نظیر جهانی شدن فرهنگ و ارتباطات و … مجال ظهور نمییافت. از سوی دیگر آن جنبه از فرایند جهانیشدن که نتایجش بر زندگی اکثریت قاطع مردم سیاره زمین کاملا نگران کننده است همین جهانیشدن اقتصاد است. فرایندی که وابستگی متقابل و غیر متقابل تولید و توزیع را در سطح جهان به حد نهایت افزایش میدهد و سطح زندگی و مصرف کشورهای در حال توسعه را از هزاران کیلومتر آن سوتر تعیین میکند. جهانی شدن اقتصاد سیاستها و قوانین اقتصادی را در سراسر جهان یکسان میسازد و قدرت دولتهای ملی را در کنترل اقتصاد خود تضعیف میسازد. جهانیشدن اقتصاد به سبب ویژگیهای ذاتی اقتصاد به سرعت به جهانیشدن قدرت توسعه مییابد و در این میان توجه به ماهیت قدرتی که بر جهان مسلط میشود قابل تامل و ضروری به نظر میرسد. برای بررسی این فرایند، بررسی سابقه و تاریخچه رشد و گسترش سرمایهداری ضروری به نظر میرسد همچنین ذکر و توضیح مختصات دورهای خاص از این گسترش که از دهه هفتاد میلادی آغاز میشود، موضعگیری دیدگاه منتقد در برابر این تحول و بالاخره این که در برابر آن چه راهبردهایی باید اتخاذ شود.
خلاصه ماشینی:
"گسترش تجارت جهانی پس از جنگ دوم و با هدایت ایالات متحده فرایندهای جدیدی را موجب شده بود؛ رشد شرکتهای بزرگ چند ملیتی و نیز امکان انتقال برخی از صنایع و یا مراحل تولید توسط شرکتها از جهان صنعتی به جهان سوم و نیز مرحله جدیدی در رشد تکنولوژی که از آن به عنوان انقلاب صنعتی سوم نام میبرند یعنی اختراع کامپیوتر، ریزپردازندهها و محصولات مشتق از آنها که قابلیت ارتباط و محاسبهپذیری را به شدت افزایش داده بودند و نیز ارزان شدن حمل و نقل که در طول دهههای گذشته پدید آمده بود اینک شرکتهای چند ملیتی قدرت نظارت دولتها را بر اقتصاد به چالش طلبیده بودند.
دلارهایی که به صورت سپرده نزد بانکهای غیر آمریکایی نگهداری میشد و بیش از همه برای جلوگیری از محدودیتهای قوانین بانکی امریکا به آن کشور بازگردانده نشده بود به ابزار مالی قابل انتقال تبدیل شد این دلارهای شناور که به واسطة سرمایهگذاریهای رو به رشد آمریکا در خارج و هزینههای سرسام آور سیاسی و نظامی دولت آمریکا در کمیتی هنگفت انباشته شده بود، بنیاد بازاری جهانی و یک سره کنترل ناپذیر را عمدتا با وامهای کوتاه مدت تشکیل دادند.
تصمیمات و سیاستهای اقتصادی از یک مرکز دور دست صادر میشوند که امکان تأثیرگذاری و نظارت بر آن بسیار مشکل است چرا که اگر قرار باشد قدرت دولتهای ملی در برابر امپراطوری سرمایه کاملا تضعیف شود باید دید مردم چه ابزاری برای کنترل و حمایت امپراطوری سرمایه در اختیار دارند؟ آیا میتوانند رؤسای بزرگترین شرکتهای جهان یا بانک جهانی را استیضاح کنند یا به آنها رأی مخالف بدهند؟ سرنوشت جهانی شدن اقتصاد با سرنوشت نظام سرمایهداری در سطح جهان درهم آمیخته است."