چکیده:
تحویلگرایی در فضای فلسفه معاصر و در زمینههایی چون فلسفه دین، فلسفه علم، فلسفه ذهن و... چنان جاری و ساری بوده و هست که برخی زمانة ما را زمانة تحویلگرایی خواندهاند. صورت خام ایده تحویل که همان «الف چیزی نیست جز ب»، از نیمة دوم قرن بیستم به اینسو، چنان شاهد صورتبندیها و مدلسازیهای گوناگون بوده است که دیگر نشان اندکی از آن صورت خام اولیه درش قابل تشخیص است. در نوشتار حاضر، هدف ما جستجوی پیرنگهای تاریخی تحویلگرایی در مقام یک ایده است. برای این منظور بحث را از ترسیم تاریخی ـ منطقی و البته اجمالی تصویر این ایده از نیمة دوم قرن بیستم به اینسو آغاز خواهیم کرد و سپس در بخش دوم مقاله، بحث را از فلسفه یونان باستان آغاز کرده و با اشاره به تحلیل اعضای حلقة وین و اتصال این مسیر به نقطهیی که بحث را در بخش نخست مقاله از آن آغاز کردهایم، یعنی نیمة دوم قرن بیستم، به پایان خواهیم برد.
خلاصه ماشینی:
"1. physicalism مهدی غیاثوند؛ جستاری در پی رنگهای تاریخی تحویل گرایی صفحات ٣١- ٥٠ در قرن بیستم و تا پیش از دهه های ششم و هفتم آن، مقصود فیلسوفان تحلیلی ـ که اغلب متمایل به پوزیتیویسم منطقی یا بشدت متأثر از آن بودند ـ از تحویل ، اولا، باید در قالب ایده «وحدت علـم »١ فهمیـده میشـد؛ یعنـی تحویـل گرایـی در معنـای معرفت شناختی آن.
اما اگر قرار باشد در طرفین رابطة تحویل ، این دو سنخ جـای بگیرنـد، مهدی غیاثوند؛ جستاری در پی رنگهای تاریخی تحویل گرایی صفحات ٣١- ٥٠ باید گفت که فلسـفة دکـارتی بلحـاظ هسـتی شـناختی ، نمونـه بـارز یـک رویکـرد ضدتحویل گرایانه است .
اما بنا به دلایل بسیاری، مانند لرزان شدن پایه های تفکیـک عبارات به مشاهدتی / نظریه یی ، ناهمخوانی با نمونه هـای تـاریخی تحویلهـای صـحیح کـه توافـق عـام در مـورد آنهـا وجـود دارد، فقـر هسـتی شـناختی در عـین وجـود دلالتهـای هستی شناختی ضمنی و از ایندست ، از صحنه خارج شد؛ برای مثال، یکی از پیش فرضـهای اساسی تحویل گرایی فیزیکالیستی بمثابة ترجمـه و درنتیجـه وحـدت فیزیکالیسـتی علـوم، تفکیک عبارات به مشاهدتی و نظری است .
اگر مدل نیگلی تحویـل را نخسـتین نمونـه از ایـن مدلها بشمار بیاوریم ، مشاهده خواهیم کرد که برغم پافشـاری بـه برخـی از اصـول کـه در جای خود و بتفصیل به آنها خواهیم پرداخت ، تلاش میشود تا مدل سازیها حتی المقـدور از پیش فرضها و بنابرین مشکلات مدل ترجمه یی به دور باشند؛ برای نمونـه بـر اسـاس مـدل نیگلی تحویل ، برای دستیابی به آرمان وحدت علوم، صـرف وجـود هـم مصـداقی کفایـت کرده و هیچ نیازی به ترجمة لفظ به لفظ و یا جمله به جمله نیست ."