چکیده:
مفاهیم بنیادی مثل و فروهر در فلسفه افلاطون و دیانت زرتشتی از جایگاه ویژه و ارزشمندی برخوردارند. در فلسفه افلاطون نظریة مثل با تبیین هستی به بیان اصل و منشا صور عالم مادی پرداخته است؛ چنانکه در جهان بینی زرتشتی نیز، آفرینش صورتهای این عالم، تابع صور روحانی(فروهر) آنها دانسته شده است. بسبب وجود برخی شباهتها میان این دو مفهوم کلیدی، برخی قائل به الگوبرداری افلاطون از تعالیم زرتشت بوده و آموزه مثل را آموزه یی زرتشتی دانسته اند. نوشتار پیش رو با هدف راستیآزمایی این ادعا به مقایسه این دو مفهوم پرداخته و وجوه افتراق و اشتراک هریک را در خصوص ویژگیها و کارکردها مورد بررسی قرار داده است. چنین بنظر میرسد که تفاوتهای این دو جدی¬تر از آن است که نظریة الگوبرداری بآسانی قابل پذیرش باشد.
خلاصه ماشینی:
"استادیار گروه الهیات ادیان و عرفان دانشگاه الزهرا(س ) تاریخ دریافت : ٩٥/٨/١٢ تاریخ تأیید: ٩٥/١٠/١٩ زینب شریعت نیا، نوری سادات شاهنگیان ؛ منشأ زرتشتی آموزة مثل افلاطون : نقد بررسی صفحات ١٦١- ١٧٦ مقدمه اصل و منشأ جهان مادی و نحوة پیدایش آن، از جمله مسائل مهمی است که همواره ذهن بشر را به خود مشغول داشته است .
زینب شریعت نیا، نوری سادات شاهنگیان ؛ منشأ زرتشتی آموزة مثل افلاطون : نقد بررسی صفحات ١٦١- ١٧٦ ـ به مفهوم نیروی اساسی حیات هر فردی که پیش از آفریده شدن و به دنیا آمدن فروهرش در جهان بالا موجود است و چون فرد شکل گرفت و بسان کودکی زاده شد، آن جوهر حیاتی در پیکرش حلول کرده و تا دم مرگ تن در قالب (18) جسمانی باقی میماند و پس از آن به جایگاه اولیه اش بالا میرود.
یکی از اساسیترین تفاوت میان این دو مفهوم را میتوان اینگونه بیان کرد: در فلسفه افلاطون، آفرینش از روی مثل مانند کار نجاری است که تصور ذهنی یک میز زینب شریعت نیا، نوری سادات شاهنگیان ؛ منشأ زرتشتی آموزة مثل افلاطون : نقد بررسی صفحات ١٦١- ١٧٦ یا هر چیز دیگری را در ذهن مجسم کرده و بعد در عالم مادی و ملموس به آن عینیت میبخشد."