چکیده:
بنظر میرسد نسبی گرایی، یکی از نتایج نظریه تعلیم و تربیتی متیو لیپمن با نام «فلسفه برای کودکان» است. ذیل این بحث، نقطه نظرهای متفاوت و بلکه متناقضی مطرح شده است. خود لیپمن و برخی حامیان برنامه او بر این باورند که فلسفه برای کودکان، نه در محتوا و نه در روش به نسبی گرایی نخواهد انجامید. گروهی دیگر استدلال می آورند که اگرچه نظریه پردازان این برنامه، این مهم را منکر می شوند، اما نتیجه حاصل آمده، نسبیت اندیشی را بدنبال دارد. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، پاسخگویی به پرسش زیر مدنظر قرار گرفته است: آیا برنامه فلسفه برای کودکان با قرائت متیو لیپمن به نسبیت می انجامد یا خیر؟ مقصود از نسبیت در این پرسش، «نسبیت معرفتی» است. بر این مبنا، «نسبیت ارزش شناختی» که کی دیگر از مباحث جدی در این برنامه است، مورد بررسی قرار نمیگیرد. دیدگاه مختار آن است که بر اساس مبانی فکری- فلسفی و آراء لیپمن، این برنامه به نسبیت خواهد انجامید.
خلاصه ماشینی:
"( 175 ) پرسشهایی در این زمینه مطرح میشود که عبارتند از: اعتبار این مبانی شخصی که به دور از هر گونه القاء، تلقین و اصولی از پیش مشخص شده هستند، از کجا میآید و معیار درستی و نادرستی آنها چیست؟ درست است که هرگونه تحمیل نظر، القاء باور و دیکته کردن ارزشها بدون پشتوانههای معرفتی، تبیین عقلانی و بصورتی دستوری، مخالف اندیشهورزی بوده و امری مطلوب نیست و پسندیدهتر آن است که کودکان با تفکر و بکارگیری خرد خود، باوری را بپذیرند و به ارزشی پایبند باشند؛ اما آیا باید همة مبانی، اصول، ارزشها، هنجارها و باورهای موجود را بکلی کنار گذاشت و همه چیز را بر بستری از شک از نو بنا کرد؟ آیا این امکان برای ما وجود دارد که صدق و کذب همه مبانی و ارزشها را تشخیص دهیم و به بررسی همة آنها بپردازیم؟ میتوان از لیپمن پرسید که به چه دلیل تلاش میکند در برنامه خود، هر آنچه ذیل برداشتهای مسلم قرار میگیرد و از طریق فرهنگ و سنت و زبان به ما رسیده است را کنار بگذارد و مخل استنباط( 176 ) یا مشکلآفرین( 177 ) بداند؟ آیا شک در همه پیشفرضها و پرسش از آنها، تضمینکننده دستیابی به نتایج درستتر و عقلانیتر است؟ درست است که ما تحت سیطره زبان و محیطی که در آن پرورش یافتهایم، قرار داریم و برخی از برداشتهایی که از این طریق به ما میرسد، عقلانی نیستند؛ اما این مسئله نباید به آن معنا گرفته شود که همه مسلمات و یقینیات و آنچه از طریق فرهنگ یا زبان به ما میرسد، ناکارآمد و غلط است و آنها را به این بهانه، کنار بگذاریم."