چکیده:
از نوامبر 2003 میلادی تا کنون در برخی از جمهوریهای شوروی سابق مانند گرجستان (2003)، اکراین (2004) و قرقیزستان (2005) تحولات سیاسی عمدهای به وقوع پیوسته که در ادبیات سیاسی دنیا از آنها به عنوان انقلابهای رنگی یاد میکنند. وجه تسمیه انقلابهای رنگی ناشی از گزینش گلهایی بود که رهبران معترض و هواداران آنها در خیابانهای پایتخت و دیگر شهرها در دست گرفته و به مثابه سنبلهای نارضایتی از وضع موجود و تلاش برای ایجاد دگرگونی و تحول حمل میکردند. بر این اساس در گرجستان از گل رز یا همان گل سرخ استفاده کرده و بعد از پیروزی به انقلاب مخملین لقب یافت. در اکراین هم رنگ گلها و نمادهایی که حمل میشد، نارنجی بود و تحولات اکراین به رهبری یوشچنکو به انقلاب نارنجی موسوم گردید. گرچه اکراینیها خود مایل بودند که اسم انقلابشان را انقلاب شاه بلوطی بگذارند، زیرا درختان خیابانهای کییف از نوع شاه بلوط است و برگهای آنان به نوعی نماد ملی کشور محسوب میشود. تحول در قرقیزستان نیز نام گل لاله به خود گرفت. گل لاله به مناسبت همزمانی تحولات با فصل بهار به عنوان نماد اعتراض برگزیده شد. صرفنظر از مطالب فوق، سئوالات متعددی در این خصوص مطرح است که پاسخ آنها میتواند پرده از پندار گشوده و در تنویر افکار مؤثر افتد. از جمله اینکه آیا میتوان به رخدادهای حاصله در گرجستان، قرقیزستان و اکراین نام انقلاب نهاد؟ یا اینکه حوادث مذکور از جنس کودتا، رفرم یا اصلاح بوده، و نام انقلاب را یدک میکشند؟ آیا انقلابهای رنگی فقط در جغرافیای فروپاشیده شوروی امکان وقوع داشته یا در کشورهای مشابه و خارج از قلمرو شوروی سابق، به ویژه در خاورمیانه نیز میتواند جامه عمل بپوشد؟ علل و عوامل داخلی و بینالمللی مؤثر در ایجاد تحولات مزبور کدامند؟ وجه شبه و وجه تمایز انقلابات رنگی با یکدیگر چیست؟
خلاصه ماشینی:
"اگر اعتراضات ناکام در ازبکستان را فعلا از عداد تحولات مزبور خارج کرده و وقایع صورت گرفته در لبنان تحت عنوان انقلاب سروهای آزاد بعد از ترور رفیق حریری را از کلیت این فرآیند، تفکیک نموده و هر یک را ناشی از کنش و واکنشهای داخلی و منطقهای تلقی کنیم و یا حتی اگر فرض شود که تحولاتی از جنس گرجستان، قرقیزستان و اکراین فقط در حوزه جمهوریهای استقلالیافته شوروی سابق امکان وقوع داشته و از امر واحد پیروی میکنند، باید اذعان داشت که انقلابهای رنگی با توجه به مجموعه عوامل و شرایط، واجد وجوه مشترک و متمایزی هستند که ذیلا به ذکر آنها پرداخته میشود.
نتیجه چنانکه در مقدمه گذشت، مفروضات مقاله عبارت بودند از: عدم تطابق تحولات سه جمهوری گرجستان، اکراین و قرقیزستان با معنا و مفهوم - مصطلح انقلاب - نقش فعال و مؤثر آمریکا در شکلگیری انقلابات رنگی در جمهوریهای شوروی سابق - ناتوانی و انفعال روسیه در دفاع از نظامهای پیشین و نارضایتی از نتایج حاصله - احتمال وقوع انقلاباتی از جنس رنگی در دیگر مناطق جهان منهای ایران بر همین اساس سرفصلهای مقاله، متناسب با فرضیات فوق طراحی و تحت عناوینی چون مقدمه، در معنای انقلاب، وجوه مشترک و متمایز انقلابهای رنگی، نقش آمریکا در وقوع انقلابهای رنگی و نیز ایران و انقلابهای رنگی سازماندهی گردید."