چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان نگرش مثبت به فرزند در بین زنان همسردار 40-18 سال شهر ایلام و شناسایی عوامل اجتماعی مؤثر در نگرش این جمعیت با روش پیمایش انجام شده است. نمونهی پژوهش 190 نفر از زنان همسردار 18 تا 40 سال شهر ایلام است که با روش نمونهگیری خوشهای انجام شده است. یافتههای پژوهش حاکی است، نگرش مثبت به فرزند در بین زنان شهر ایلام در حد متوسطی قرار دارد. در تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز 7/38 درصد از واریانس میزان نگرش مثبت به فرزند توسط متغیرهای نقش منفی ماهواره در داشتن تعداد فرزندان زیاد، نقش مثبت تلویزیون در داشتن تعداد فرزندان زیاد، نظر دیگران نسبت به زن باردار و تعداد فرزندان زیاد، دلسرد کردن از طریق خانواده و اطرافیان، وضعیت اشتغال پاسخگو و میزان صمیمیت با دیگران نزدیک تبیین میشود. در تحلیل مسیر، شاخص دلسرد کردن از طریق خانواده و اطرافیان بیشترین تأثیر (336/0-) و متغیر وضعیت اشتغال کمترین تأثیر (140/0) را در نگرش مثبت به فرزند دارد. در نهایت میتوان نظریههای یادگیری اجتماعی، فشار هنجاری و شبکههای اجتماعی را برای تبیین رابطهی عوامل اجتماعی با میزان نگرش مثبت به فرزند مناسب دانست.
The present study aiming at the study of degree of positive attitude toward the child among 40-78 years old women of Ilam city and identifying the social factors affecting the attitude of this population has been conducted. Research method is survey. The survey with the sample of 190 person (according to achieved variance and Cochran formula)، using cluster sampling and questionnaire technique has been done. Finally، data were analyzed using Spss software.Finding show that positive attitude toward the child among women of Ilam city falls in between. In multi – variable regression analysis also 38/7 of variance of degree of positive attitude toward the child is determined by variable of negative role of satellite and television on having many children، other’s opinion about a pregnant women and number of children، discouragement from family and others، the employment status of respondent and the degree of friendship with close others. In analysis of path analysis، index of encouragement from family and others has the most amount of effect (-0/336) and variable of employment status has the least amount of effect (0/140) on attitude toward the child. At least، it can be said that the social learning theories، norm pressure، and social network are appropriate in determining the relationship between social factors and degree of positive attitude toward the child.
خلاصه ماشینی:
"نتایج تحقیق حسینی و همکاران نیز گویای آن است که تغییرات اجتماعی و تحولات خانواده ملازم با تغییر در نگرشها و ایستارهای مرتبط با ازدواج و فرزندآوری و در نهایت رفتار و ایدهآلهای باروری است (حسینی و همکاران، 1388: 55)، اما نتایج پژوهشی در خصوص نگرش به فرزندآوری در خانوادههای جوان قزوینی حاکی از آن است که آزمودنیها به فرزندآوری و تعدد فرزند، نگرش منفی داشته و از این حیث تفاوت معناداری بین زنان و مردان وجود نداشته و همچنین عامل اقتصاد بیش از عوامل دیگری از جمله اعتقادی، فرهنگی و هویتشناختی- جسمانی بر نگرش منفی خانوادههای جوان به فرزندآوری تأثیرگذار بوده است (موسوی و قافلهباشی، 1392: 134-111).
ثالثا تا کنون تحقیقی با این مضمون در بین زنان شهر ایلام انجام نشده است؛ لذا تحقیق حاضر به منظور پر کردن این خلأ، علاوه بر شناسایی و توصیف میزان نگرش مثبت به فرزند در بین زنان شهر ایلام، درصدد بررسی تأثیر عوامل اجتماعی از قبیل شبکههای اجتماعی، یادگیری اجتماعی و فشار هنجاری در این نگرش است.
در مدل آخر ضریب بتای متغیر نقش مثبت تلویزیون در داشتن فرزند یا فرزندان زیاد 278/0، ضریب بتای نظر دیگران دربارهی زن باردار و تعداد فرزندان نیز 228/0-، ضریب بتای دلسرد کردن از طریق خانواده و اطرافیان 182/0-، همچنین ضریب بتای نقش منفی ماهواره و تلویزیون بر داشتن تعداد فرزندان زیاد 174/0- شده و ضریب بتای وضعیت اشتغال زنان پاسخگو و میزان صمیمیت با دیگران نزدیک به ترتیب، 140/0 و 128/0 شده است."