چکیده:
یکی از کارکردهای اساسی نظام آموزشی که اجرای آن در مدارس و مراکز آموزشی کشور به دلیل تنگناها و سوء تفاهمات مختلف با مشکلات عدیدهای مواجه است، تربیت هنری دانشآموزان است. طی چند سال اخیر برخی تلاشهای علمی و پژوهشی جهت معرفی و بازشناسی جایگاه تربیت هنری و ضرورت توجه جدی بدان در نظام آموزشی کشور انجام گرفته است. تألیف کتاب برنامه درسی و آموزش هنر در آموزش و پرورش از جمله این تلاشهای علمی است. در این مقاله کتاب مذکور مورد بررسی و نقد قرار گرفته و امتیازها و کاستیهای شکلی و محتوایی آن مشخص گردیده است. در مجموع میتوان گفت که کتاب برنامه درسی و آموزش هنر در آموزش و پرورش از نظر ساختار و نوع سازماندهی مطالب، ملاحظات و ویژگیهای نگارشی، طرح مباحث بنیادین تربیت هنری، تبیین نقش و ضرورت آن به ویژه از منظر آثار و دستاوردهای شناختی و ... دارای امتیازهای لازم است. از سوی دیگر، کتاب مذکور از نظر میزان تکرار و تشابه محتوای آن با برخی آثار دیگر مولفان، مبهم بودن قسمتهایی از مطالب، استفاده صرف از مقالات ترجمهشده و عدمتوجه به واقعیات تربیت هنری در نظام آموزشی ایران و غیره دارای کمبودهایی است که قطعاً رفع آنها میتواند در افزایش اثرگذاری کتاب بر روی مخاطبان نقش قابل توجهی داشته باشد.
One of the main functions of the educational system that its implementation in schools and educational centers of the country is confronted with various difficulties and misunderstandings is art education of students. Obviously, art education has positive and constructive effects for students and it should not have a subordinate or marginal role in curriculum and there is a basic need to pay close attention to it in the educational system of the country. However, over the past few years, some scientific and research efforts have been made to introduce and recognize the status of art education and the need to pay close attention to it in the educational system of the country. Writing a book titled Art Curriculum and Instruction in Education is one of these scientific endeavors. In this article, the book has been reviewed and criticized and the strengths and weaknesses of its content and form were determined. In sum this book in terms of the structure and type of organizing the contents, characteristics of writing, the design of the basic issues of art education, explaining its role and necessity, especially from in light of its cognitive and non-cognitive results, as well as determining the role and place of the main elements of curriculum in art education has necessary strengths. On the other hand, this book in terms of the number and extent of its repetition and the similarity of its content with some other works of the authors, the vagueness of parts of the content, the use of translated articles and the lack of attention to the realities of art education in the Iranian educational system has deficiencies. Definitely the elimination of these disadvantages will increase the effectiveness of this book.
خلاصه ماشینی:
"از این منظر، می توان یکی از مهم ترین کارکردهای نظام آموزشی و برنامه های درسی در مسیر رشد متوازن و همه جانبه قابلیت های گوناگون یادگیرندگان را تربیت هنری(Art Education) برشمرد که نقشی غیر قابل انکار در بروز و ظهور همه ظرفیت های وجودی دانش آموزان دارد.
در واقع ، می توان گفت تا تبدیل شدن هنر به یک مقوله یا موضوع اصلی آموزشی در نظام آموزش و پرورش کشور فاصله بسیار زیادی وجود دارد(مهرمحمدی، ١٣٨٣) و در چنین شرایطی، هنر حتی در شکل محدود و ناقص خود به عنوان یک قلمرو محتوایی کم اهمیت مطرح است که اولیای مدرسه می توانند از ساعات محدود آن برای جبران عقب ماندگی های درسی دانش آموزان در دروس مهم (ریاضی و علوم ) استفاده کنند(مهرمحمدی و امینی، ١٣٨٠؛ فلاحی و همکاران ، ١٣٩٠).
نویسندگان با استناد به دیدگاه های آیزنر و یکی از نظریات هنجاری وی تحت عنوان کثرت گرایی شناختی(Cognitive Pluralism) معتقدند که کثرت گرایی شناختی همان اصطلاحی است که با مفهوم باز اندیشی سواد یا اشکال متکثر سواد( Multiple Forms of Literacy) همپوشی دارد و لذا یکی از دلالت های این نظریه برای نظام های تعلیم و تربیت به طور عام و برای برنامه های درسی به طور خاص ، توجه به پرورش قابلیت های هنری و زیبایی شناختی دانش آموزان به عنوان یک شکل مهم و اساسی سواد می باشد(ص ١٨).
با توجه به مطالبی که در قسمت های قبلی بیان شد، می توان گفت که کتاب مورد اشاره مجموعا از نظر شکلی و محتوایی، کتابی مناسب و جامع است که مطالعه دقیق آن می تواند ذهنیت و نگرش مخاطبان خود، به ویژه سیاستگذاران آموزشی، برنامه ریزان درسی و معلمان و مربیان را نسبت به شأن و جایگاه هنر در نظام آموزشی کشور به گونه ای مثبت تحت تأثیر قرار دهد."