چکیده:
آیا در مورد علوم بهطورکلی و علومی چون مهندسی ژنتیک بهطورخاص میتوان تعبیر «غیراخلاقی» را به کار برد؟ پاسخ این مقاله به این پرسش منفی است. این پاسخ بر اساس تحلیل مبانی متافیزیکی و علمشناختی علوم و بهویژه دانش بحثبرانگیزی چون مهندسی ژنتیک ارائه شده است. علاوه بر این در این مقاله تلاش شده است ابعاد گوناگون این مسئله از نظرگاه فلسفی واکاوی شود. درنهایت نیز تلاش شده است علاوه بر بهبحثگذاشتن بنیادهای فلسفی و نگرانیهای روزافزون در باب توانایی آدمی در دستکاری ژنتیکی و ایجاد موجودات تراریخته، تصویری از مهندسی ژنتیک چونان دانشی غیراخلاقی، ضداخلاقی و یا اخلاقمدار ترسیم شود.
Is it possible to use the term " non-ethical" in general science and sciences such as genetic engineering، in particular? In this article، the answer to this question is a negative one. This answer is based on the analysis of the metaphysical and cognitive science foundations of science and، in particular، controversial science such as genetic engineering. In addition، this paper attempts to analyze the various aspects of this issue from a philosophical point of view. Finally، in addition to discussing philosophic foundations، and increasing concerns about human ability in genetic manipulation and the creation of transgenic organisms، depict a picture of genetic engineering as a non-ethical، unethical or ethical Knowledge.
خلاصه ماشینی:
"و) به سوی یک علم/ فناوری اخلاقمدار اگر نگارنده در استدلالها و بحثهای خود در این مقاله توفیق یافته باشد، نشان داده است که مهندسی ژنتیک و درواقع تمامی علوم، بهویژه علوم کاربردی و تکنولوژیک، اولا مستقل از اخلاق نیستند؛ ثانیا نسبت به ارزشهای اخلاقی خنثی نیستند و نهایتا «غیراخلاقی» نیستند.
اما در این میانه جایگاه نگرانیهایی جدی و قابل تأمل که این علوم را اساسا و ذاتا ضد اخلاقی میشمرند، کجاست؟ نخستین نکتهای که در این بحث باید در نظر گرفت، این است که به پشتوانه بحثهای پیشین این مقاله باید گفت که مهندسی ژنتیک به هیچ روی ذاتا غیراخلاقی نیست؛ بلکه بر عکس، ارزشهای اخلاقی بهروشنی در گامها و بخشهای گوناگون حضور پررنگ و حیاتی دارند.
بهسادگی اگر در حوزهای از پژوهش در این علم، مسائلی برگزیده شده است که اساسا معطوف به کشف سازوکارها و فرایندهایی است که مخرب و شرارتآمیزند یا اینکه در ناحیه انتخاب روش پژوهش و یا سایر مراحل از جمله کاربرد دچار مشکلات اخلاقیاند، بهراحتی این امکان وجود دارد که ارزشها جایگزین ضدارزشها شوند؛ بنابراین در حرکت به سمتوسوی علمی کاملا اخلاقمدار، مشکل فلسفی چندانی وجود ندارد؛ مشکل اصلی در زمینه مهندسی ژنتیک، به وضعیت آرمانی آینده آن بر میگردد؛ وضعیتی که عمدتا به دلیل وجود متغیرهای زیاد در آن از یک سو و موقعیت حساسیتبرانگیز پژوهشهای حوزه مهندسی ژنتیک و ایجاد محصولات تراریخته در جهت ایجاد خطر برای زندگی از سوی، با پیچیدگیهای زیادی از نظر فلسفی روبهروست."