چکیده:
متاسفانه استفاده از درس هنر در تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان در مدارس کشور ما بر خلاف مدارس کشورهای پیشرفته در ما کارنامه خوبی ندارد. یکی از نتایج سیستم فعلی آموزشی از بین رفتن استعدادها و خلاقیتهای هنری دانش آموزان بویژه در دوران ابتدایی است. در توجیه این امر میتوان گفت که هنوز جایگاه هنر و نقش پرورشی آن برای معلمان و مدیران مدارس روشن نیست، وگرنه به آن توجه بیشتری میشد. برای تحقیق در این مورد به موانع اجرای درس هنر از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی در نواحی ششگانه شهر اصفهان پرداخته شد . نمونه آماری در این پژوهش 356 نفر از معلمان ابتدایی شاغل در شهر اصفهان در سال 92-1391 بودند که به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم با توجه به جنسیت انتخاب شدند. روش پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی انتخاب گردید. در این پژوهش از یک پرسشنامهی محقق ساخته ی 45 سوالی استفاده شده است. این پرسشنامه دارای روایی صوری و محتوایی بوده و پایایی آن به روش ضریب آلفای کرانباخ 871/ 0 به دست آمد. داده های حاصل از این پژوهش به وسیلهی آزمونهای t تک نمونهای، t برای دو نمونهی مستقل و( F ) تجزیه و تحلیل واریانس تحلیل گردید. نتایج تجزیه و تحلیلهای آماری نشان داد که نگرش منفی معلمان، کمبود معلم متخصص، عدم آشنایی معلمان با روشهای مناسب تدریس، فقدان امکانات مناسب و ارزشیابی نامناسب از درس هنر، بیشتر از حد متوسط؛ عدم آگاهی مدیران مدارس از نقش هنر در حد متوسط؛ بیتوجهی برنامه ریزان و مسئولین، و بیاطلاعی اولیای دانشآموزان از اهمیت درس هنر، کمتر از حد متوسط مانع اجرای درست درس هنر میشوند.
The purpose of this study was to investigate the hindrances which elementary-school teachers encounter in teaching art courses in the six fold municipal districts of Isfahan. The sample of this study was drawn from 356 teachers of Isfahan in academic year 2012 – 2013. A gender- and quantity-based stratified random sampling technique was utilized for this study. A descriptive observational research design was opted. For the purposes of this study, a 45-item questionnaire was developed and used by the researcher. This questionnaire enjoys face and content validity and its reliability has been measured through Cronbach’s alpha, which was 0.871. For statistical analyses of the data, a one-sample t-test, an independent-sample t-test and F of ANOVA were run. According to the results of the study, the following reasons can be enumerated as the factors which hinder teaching art courses: teachers’ negative attitude, lack of skilled teachers, teachers’ lack of familiarity with proper teaching methods, lack of facilities and defective assessment in art courses as above-average-level factors; principals’ lack of awareness of the art’s role as an average-level factor; and planners’ and officials’ negligence, ignorance of the importance of art on the part of parents as below-average factors
خلاصه ماشینی:
نتايج تجزيه و تحليلهاي آماري نشان داد که نگرش منفي معلمان، کمبود معلم متخصص، عدم آشنايي معلمان با روش هاي مناسب تدريس، فقدان امکانات مناسب و ارزشيابي نامناسب از درس هنر، بيشتر از حد متوسط؛ عدم آگاهي مديران مدارس از نقش هنر در حد متوسط؛ بيتوجهي برنامه ريزان و مسئولين، و بياطلعي اولياي دانش آموزان از اهميت درس هنر، کمتر از حد متوسط مانع اجراي درست درس هنر ميشوند.
پژوهش حاضر با هدف بررسي موانع اجراي درس هنر از ديدگاه معلمان دوره ابتدايي نواحي شش گانه شهر اصفهان به سوالت ذيل پاسخ داده است : ١-تا چه ميزان عدم آشنايي معلمان با روش هاي مناسب تدريس در درس هنر، مانع اجراي درست آن ميشود؟ ٩- تا چه ميزان فقدان امکانات و وسايل مناسب در درس هنر، مانع اجراي درست آن ميشود؟ ٦- تا چه ميزان بيتوجهي برنامهريزان درسي و مسئولين به آموزش هنر، مانع اجراي درست آن ميشود؟ ٤- تا چه ميزان عدم آگاهي مديران مدارس از نقش هنر در تربيت دانش آموزان، مانع اجراي درست آن ميشود؟ روش پژوهش پژوهش حاضر، توصيفي از نوع پيمايشي بوده است.
سؤال ٦: تا چه ميزان بي توجهي برنامه ريزان درسي و مسئولين به آموزش هنر، مانع اجراي صحيح آن ميشود؟ با توجه به نتايج تحقيق مندرج در جدول (٥) به نظر معلمان ابتدايي شهر اصفهان، بيتوجهيبرنامهريزان درسي کمتر از حد متوسط مانع اجراي صحيح درس هنر ميباشد و اين متغير را نميتوان به عنوان يک عامل اساسي و موثر در عدم اجراي درست درس هنر دانست.