چکیده:
وجود خطمشیهای متعدد برای حل مسائل مشترک و یا برای حوزه خطمشی واحد، سبب میگردد نتایج آن خطمشیها حاصلِ مطلوبی را به ارمغان نداشته باشند. موازیکاری، تعارض نقشها و عدم همکاری میان نهادهای ذیلِ یک حوزه خطمشی گاه باعث میشود با برآیند صفر و یا حتی منفی در ارزیابی نتایج آن خطمشیها مواجه گردیم. چه باید کرد؟ مدلها و رویکردهای متنوعی در پاسخ به این سؤال ارائه شده است. پاسخ به این سؤال را در انبوهی از مفاهیم متنوعی میتوان یافت که هریک از زاویهای خاص و گاهی متفاوت به این مسئله نگریستهاند. اصلیترین پاسخ را با مفهومی تحت عنوان «یکپارچهسازی خطمشی» پیشنهاد دادهاند. یکپارچهسازی خطمشی را میتوان «بهمثابه یک فرآیند مفهومپردازی تعریف نمود که طی آن، خطمشیها در یک کلِّ واحد، همسان و هماهنگ میشوند و یا اینکه مسائل مربوط به یک خطمشی در دیگر خطمشیها ادغام میشود». علیرغم مناسب بودن این رویکرد برای اجرا در فرآیند خطمشیگذاری در حوزههای مختلف کشور، چنین رویکردی نتوانسته است مسیر همواری را برای خود ایجاد نماید. این تحقیق بر آن است تا با استفاده از روششناسی نظریهپردازی داده- بنیاد به واکاوی علل این ناکامی در حوزه فرهنگ بپردازد. بدین منظور، مصاحبههای عمیق و باز با خبرگان اجرایی و دانشگاهی حوزه خطمشیگذاری فرهنگی صورت گرفت و نظرات آنان در سه مرحله و بر اساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. آنچه در نهایت حاصل گردید، سه مقوله اصلیِ مؤثر در ناکامی یکپارچهسازی خطمشیهای فرهنگی در ایران بوده است که با عناوین زیستبومِ فرهنگ، ساختار خطمشیگذاری و فرآیند خطمشیگذاری معرفی شدهاند. این مقولهها با دستهبندی عوامل ناکامیِ موجود در ادبیات علمی این حوزه (عوامل هنجاری، سازمانی و رویهای) انطباق معنایی دارند. در ذیل هریک از این مقولهها، دلایل اصلی علل ناکامی یکپارچهسازی تشریح شده است.
خلاصه ماشینی:
تعداد زیادی از این مفاهیم را میتوان زیر یک چتر مفهومی با نام «یکپارچه سازی خط مشی» معنا نمود؛ اما در این مقاله ، با صرف نظر از ارائه مطول تعاریف هریک از این مفاهیم ، سعی بر آن است تا خود رویکرد یکپارچه سازی خط مشی به صورت عمیق به بحث گذارده شده و سپس به دلایل ناکامی یکپارچه سازی خط مشیهای فرهنگی در ایران پرداخته شود.
چگونه میتوان هماهنگی لازم میان این نهادها ایجاد کرد تا خط مشی فرهنگی جمهوری اسلامی در مقام تدوین و اجرا از یکپارچگی لازم برخوردار باشد؟ در کشور برای ایجاد هماهنگی و یکپارچگی میان خط مشیها از برخی سازوکارهای مطرح در تجارب سایر کشورها به صورت جسته وگریخته کمک گرفته است که این تحقیق به دنبال بررسی آن ها نخواهد بود؛ اما نکتۀ آغازگر بخش اصلی تحقیق ، عللی است که سبب میگردد حرکت به سمت یکپارچه سازی خط مشیها در ایران با موفقیت همراه نباشد.
یکپارچه سازی خط مشی نیازمند تعامل ، دسترسی و سازگاری بیشتر میان خط مشیها بوده و وابستگی بالایی را میان آن ها ایجاد خواهد کرد، نهادهای رسمی نظم دهنده بیشتری را نیاز دارد، منابع ٩٠ اندیشه مدیریت راهبردی، سال دهم ، شماره دوم ، پاییز و زمستان ١٣٩٥، شماره پیاپی ٢٠ بیشتری را درگیر میکند و از جامعیت بالاتر از نظر زمانی، مکانی و بازیگران برخوردار است (میجرز، استید، ٢٠٠٤، صص ٤-٦).
L. ; Di Rogers (1982), Definitions and Models in Interorganizational Coordination: Theory, Research, and Implementation, Ames, LA: University of Iowa Press.
; Applebee, Elaine (1999), Implementing holistic government: joined-up action on the ground, The Policy Press.