چکیده:
در این مقاله، نخست، دیدگاه فلسفه، بهویژه مشاء، دربارۀ علت سقوط اشیاء و گردش افلاک مورد بررسی اجمالی قرار میگیرد و، سپس، به دیدگاههای مشهور فیزیک نسبت به «جاذبۀ عمومی» یا «گرانش»، پرداخته میشود. قصد ما توجه دادن به این نکته است که گرچه «گرانش» قدیمیترین و ابتداییترین اندرکنش شناختهشدۀ مورد مطالعه و مداقه هم فلاسفه و هم فیزیکدانان است، اما ماهیت آن هنوز کاملاً شناختهشده نیست. مهمترین نقد ما بر نظریۀ نسبیت عام، بهعنوان جدیدترین نظریه استاندارد در توصیف گرانش، این است که گرچه «خاصیت هندسی فضا ـ زمان» عملکرد گرانش را بهخوبی توصیف و پیشبینی میکند، اما چندان توضیحی در مورد ماهیت آن نمیدهد. به نظر ما، فلسفه علت و ماهیت گرانش را عمدتاً در درون شیء لحاظ کرده است، در حالی که فیزیک علت این امر را بیشتر در بیرون شیء بررسی و جستجو میکند. به نظر میرسد برای روشن شدن هر چه بهتر موضوع، لازم است با در نظر گرفتن دیدگاه فلسفه نسبت به طبیعت و درون شیء، ابتدا، «ماهیت جرم» مورد بررسی دقیق قرار گیرد. برای این منظور، بهتر است فیزیکدانان علاوه بر نگاه صرفاً سطحی ریاضیوار و تجربهگرا، به ماهیت فلسفی این موضوع نیز توجه ویژه داشته باشند و فلاسفه نیز از فرصت ویژهای که با کشفیات، بهخصوص رصدهای جدید، بر اساس فیزیک و فنّاوریهای جدید دربارۀ شناخت عالم طبیعت و خواص جاذبه و گرانش در عصر جدید دست داده بهرۀ کافی برند و مفاهیم و دیدگاههای فلسفی خود را بهروز کنند و تعمیق بخشند، تا بتوان با استفاده از یک نگاه عمیق دوجانبۀ (فلسفی و فیزیکی)، ماهیت گرانش را بهتر شناخت.
خلاصه ماشینی:
با ایـن حـال ، گـرانش ملمـوس تـرین و، در عـین حـال ، مرموزترین پدیده ای است که به دلیل وجود مسائل متعدد هنوز حل نشده ای، مانند مسائل مربوط به موضوعات مادة تاریک ، انرژی تاریک ، آشکارسازی قطعی امواج گرانشی و گرانش کوانتومی، ماهیت و منشأ آن شناخته شده نیست ، تـا جـایی کـه امروزه حتی برخی از فیزیکدانان ـ مانند اریک ورلینده از دانشگاه آمستردام هلنـد / و برندة جایزه اسپینوزا١ ـ شاید به دلیل آنکه هنوز موفق به کشف نظریۀ گـرانش کوانتومی نشده اند یا صرفا منشأی هندسی برای آن قایل اند، بدین سو گرایش پیدا کرده اند که ممکن است گرانش اصلا یک اندرکنش بنیادی طبیعت نباشد و، لـذا، اصالت و ماهیتی هم نداشته باشد.
فیزیک نیوتنی و کشف قانون جاذبۀ عمومی اگرچه نیروی جاذبۀ زمین از دیرباز برای بشـر شـناخته شـده بـود و پـس از رنسانس نیز افرادی همچون دکـارت و کوپرنیـک و کپلـر و گالیلـه بـه وجـود و مفهوم گرانش بسیار نزدیک شده و با کارهایشـان زمینـه را بـرای پیشـرفت هـای بعدی آماده کرده بودند، ولی این نیوتن بود که ، در شاهکار خود: اصـول ریاضـی فلسفۀ طبیعی، مفهوم «گرانش عمـومی» را مطـرح سـاخت و بـا تشـریح قـوانین حرکت اجسام و پایه گذاری علم مکانیک کلاسیک ، به تبیین دقیق و فرمول بنـدی گرانش و یکپارچه سازی حرکات زمینی و سماوی دست زد.