چکیده:
با توجه به اینکه فهم عمیق دادههای حسی ادراکی، نقش موثری در تحلیل متون عرفانی دارد،
این پژوهش تحلیل شطحیات عرفانی را بر پایه نظریه نشانهشناسی احساسات وجهه همت
خود قرار داد. تقدم ادراک دیداری بر دیگر دادههای حسی ادراکی و تعامل پایدار این دادهها
با یکدیگر، به شطحیات عرفانی وجههای نشانه پدیدارشناختی میدهد. سیالیت، پویایی و
انعطاف گزاره های حاصل از حاسه های مختلف و نیز ارتباط پایدار سوژه و ابژه این وجهه
دوگانه را تقویت میکند. با این توصیف در این مقاله سعی میشود که با تطبیق الگوی
نشانه شناسی احساسات بر شطحیات، حضور گزاره های احساسی و تاثیر پایدار آن در متون
ادبی بررسی و تحلیل شود.
خلاصه ماشینی:
"پرسشی که مقاله در صدد پاسخ به آن است : «مطالعه چگونگی سازوکار حواس در جریان شهود تجربه ها و دریافتهای عرفانی و رسیدن به این مهم است که با حضور عامل حسی ـ ادراکی دلالتهای زبانی متن دستخوش چه تغییراتی میشود؟» همچنین در هر حال ، ماهیت تناقض آمیزگفتمان شطح ، که از یک سو آن را به عنوان رویداد محسوس زبانی قابل بررسی میکند و از دیگر سو، دلالت آن بر جنبه های نامحسوس شهود فردی، آن را از دسترس نشانه شناسیهای زبانی دور میسازد، نگارندگان را بر آن داشت تا با روش نشانه معناشناسی احساسات به تحلیل و بررسی پدیدار شطح بپردازند.
شعیری در مقاله «بررسی نقش بنیادی ادراک حسی در تولید معنا» (١٣٨٤) به تحلیل بعد احساسی گفتمان میپردازد؛ همچنین در مقاله «تحلیل نشانه ـ معناشناختی خلسه در گفتمان ادبی» (١٣٩١) فرایند شکل گیری خلسه و کارکردهای نشانه معناشناختی آن را بررسی میکند؛ اما تحلیل بعد حسی ـ ادراکی پدیدارهای عرفانی و بویژه شطح در هیچ یک از این پژوهشها دنبال نشده است و برای نخستین بار در این مقاله انجام میشود.
با این مقدمه ، اولین چیزی که در ادامه تحلیل نشانه شناسی احساسات در پدیدار شطح به آن نیاز خواهیم داشت ، آشنایی با حواسی است که هر یک ، ظرف گونه ای از پدیدارهای تجلی قرار ٧٣ میگیرد و بالطبع مطالعه چگونگی ظهور احساسات و ادراکات برآمده از حواس و پیوند استوار بین آنها یکی دیگر از محورهای این پژوهش را در بر خواهد گرفت ."