چکیده:
رفتارهای پرخطر رفتارهای بالقوه مخربی هستند که افراد بهطور ارادی یا بدون اطلاع از پیامدهای نامطلوب احتمالی، آنها را انجام میدهند. این مفهوم خود متأثر از عوامل اجتماعی و شخصیتی زیادی است و در این مقاله تلاش شده است نقش هوش هیجانی و ابعاد آن بر رفتارهای پرخطرعمدی ارزیابی شود. روش پژوهش پیمایشی بوده و ابزار اندازهگیری پرسشنامه بسته پاسخ است. جامعۀ آماری رانندگان استان آذربایجان شرقی است و حجم نمونه، با استفاده از فرمول «کوکران» بهتعداد 380 نفر و بهروش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. پس از جمعآوری پرسشنامهها اطلاعات لازم بهوسیلۀ نرمافزار spss تجزیه و تحلیل شده و برای آزمودن فرضیات نیز بهتناسب میزان سنجش متغیرها از آزمون ضریب همبستگی «پیرسون» و تحلیل رگرسیون چندگانه، استفاده شده است. براساس نتایج پژوهش، همبستگی معنادار و معکوسی بین ابعاد هوش هیجانی و رفتارهای پرخطر و عمدی رانندگی وجود دارد و مطابق نتایج رگرسیونی متغیرهای خودآگاهی، خودانگیزی، مهارت همدلی و خودکنترلی، درمجموع 8/31 درصد از کل واریانس رفتارهای پرخطر عمدی را تبیین کردهاند.
خلاصه ماشینی:
"هوش هیجانی ازنظر گلمن شامل 5 بعد است: 1- خودآگاهی[26]: شناخت احساسات و عواطف خود، بهطور آنی و عمیق و استفاده از آن، برای نمایی در تصمیمگیریهای مناسب؛ 2- خودکنترلی[27]: توانایی مهار و مدیریت هیجانها، حفظ آرامش برای کمک به تصمیمگیری، بهرهگیری از توانمندیهای شناختی بهنحو مناسب و هماهنگی با هیجانها بهنحوی که بهجای اختلال در کارها در تسهیل آنها ما را یاری کند؛ 3- خودانگیزی[28]: استفاده از عمیقترین علایق خود، برای حرکتدادن و هدایت به سمت اهداف تا به این وسیله کمک کند پیشقدم شویم و برای تکامل و پیشرفت تلاش کنیم؛ نه اینکه منتظر باشیم یک واقعه یا شخص باعث ایجاد انگیزه و حرکت در ما شود؛ 4- مهارت همدلی[29]: درک آنچه افراد احساس میکنند، توانایی درنظرگرفتن دیدگاههای دیگران و توسعۀ حسن تفاهم و هماهنگی با انسانهای مختلف برای ارتقای کار گروهی بهویژه در محیط کاری و سازمانی و 5- مهارت اجتماعی[30]: در زمینۀ روابط با دیگران، سازگاری خوب با عواطف خود و دیگران، فهم دقیق موقعیتها و شبکههای اجتماعی، مهارت خوب گوشکردن و خوب ابرازوجودکردن، حل تضادها و تعارضها و استفاده از این مهارتها برای متقاعدکردن رهبر و مدیر (Goleman, 1999: 23)."