چکیده:
هدف از این مطالعه بررسی تأثیر تصویرسازی ذهنی و تمرین بدنی بر تعادل پویای بیماران مرد اسکلروسیس چندگانه بود. مطالعۀ حاضر نیمهتجربی و جامعۀ آماری شامل بیماران مرد اسکلروسیس چندگانۀ شهر اهواز در سال 1391 بود (300 نفر). برای نمونهگیری از پرسشنامۀ تصویرسازی بینایی و حسی-حرکتی و مقیاس EDSS در بین جامعۀ مورد نظر استفاده شد. در نهایت 33 نفر با توانایی تصویرسازی یکسان و دارای اختلال متوسط در مقیاس گسترشیافتۀ ناتوانی انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در سه گروه تصویرسازی ذهنی-تمرین بدنی(11نفر)، تصویرسازی ذهنی (11نفر) و تمرین بدنی (11نفر بهعنوان گروه کنترل) قرار گرفتند.آزمون بلند شدن و رفتن زماندار برای ارزیابی تعادل پویا در پیشآزمون، پسآزمون و آزمون یادداری استفاده شد. برنامۀ تمرینی، 3 جلسه در هفته به مدت شش هفته بود. آزمون یادداری دو هفته پس از آخرین جلسة تمرینی گرفته شد. بعد از بررسی نرمال بودن دادهها و برابری واریانسها، دادهها به روش آماری تحلیل واریانس یکراهه با اندازهگیری تکراری، تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین گروهها در مرحلۀ پسآزمون (02/0=P) و یادداری (003/0=P) تفاوت معناداری وجود دارد و در هر دو مرحله گروه ترکیبی در مقایسه با گروههای دیگر اجرای بهتری داشت. با توجه به نتایج تحقیق، تصویرسازی ذهنی را میتوان بهعنوان یک روش کاربردی برای عملکرد بهتر تعادل پویای افراد اسکلروسیس چندگانه محسوب کرد.
خلاصه ماشینی:
رشد و يادگيري حركتي _ ورزشي – بهار 1395 دورة 8، شمارة 1 ، ص : 27- 39 تاريخ دريافت : 17 / 01 / 93 تاريخ پذيرش : 26 / 06 / 93 مقايسة تصويرسازي ذهني و تمرين بدني بر تعادل پوياي بيماران اسكلروسيس چندگانه مهرزاد خارستاني 1 1 – مهدي ضرغامي 2- پروانه شفيع نيا3 1.
گروه رفتار حركتي، دانشكدة تربيت بدني و علوم ورزشي، دانشگاه شهيد چمران اهواز، اهواز، ايران چكيده هدف از اين مطالعه بررسي تأثير تصويرسازي ذهني و تمرين بدني بر تعادل پوياي بيماران مرد اسكلروسيس چندگانه بود.
Mental Imagery Neurological Multiple Sclerosis Spasticity مطالعات اخير نشان ميدهد كه تمرين به وسيلة تصويرسازي ذهني ميتواند همانند تمرين بدني، سازماندهي عصبي مشتركي را ايجاد كند (4).
علاوه بر اين اندرو 3 و همكاران (2006) در تحقيق روي بيماران سكتة مغزي دريافتند كه تمرين ذهني در كنار تمرينات مربوط به توانبخشي بيماران موجب بهبود حركت خم شدن و باز شدن Heremans Hovington and Brouwer Andrew انگشت ميشود (3).
با توجه به اينكه محققان پژوهش حاضر مقالهاي در خصوص بررسي مقايسةتصويرسازي ذهني و تمرين بدني بر عملكرد تعادلي بيماران MS نيافتند، بهنظر ميرسد براي اين بيماران تأثير عامل تصويرسازي ذهني بر تعادلشان هنوز ناشناخته است.
نتايج اين آزمون تفاوت معناداري را بين گروه تصويرسازي با گروه تمرين بدني (03/0=P) و گروه تصويرسازي با گروه تركيبي (01/0=P) نشان ميدهد.
بحث و نتيجهگيري هدف از پژوهش حاضر بررسي تأثير و مقايسة تصويرسازي ذهني و تمرين بدني بر اجراي تعادل پوياي بيماران MS بود.
اين نتايج گروه تركيبي در آزمون يادداري نشان ميدهد كه تأثيرات تصويرسازي ذهني در كنار تمرين بدني هنوز باقي مانده است، اگرچه مداخله متوقف شده، افزايشي در عملكرد اين گروه مشاهده نشده است.