چکیده:
نهضت ملی کردن صنعت نفت، ازجمله وقایع مهم و عبرت آموز تاریخ معاصر ایران شمرده
می شود که باوجود گذشت سال ها از وقوع آن، واکاوی ابعاد مختلف آن همچنان می تواند
برای زندگی سیاسی امروز کشور راه گشا باشد. این مقاله درصدد است تا عملکرد دکتر مصدق
را در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، به ویژه در مواجهه با آیت الله کاشانی، واکاوی
کند. مه مترین یافته این مقاله این است که عملکرد دکتر مصدق در جریان نهضت ملی کردن
صنعت نفت پیش از رسیدن به نخس توزیری، در اندیشه ناسیونالیستی و دی نگرایی ابزاری
وی ریشه دارد؛ و پس از رسیدن به قدرت نیز ازی کسو در مبانی فکری غیرمذهبی، لیبرالیستی
و سکولاریستی مصدق، و ازسوی دیگر در علقه های خانوادگی، فرماسونری و امریکاگرایانه
وی، به ویژه اعتماد مفرط به امریکا، ریشه دارد.
خلاصه ماشینی:
"مهمترین یافتۀ این مقاله این است که عملکرد دکتر مصدق در جریان نهضت ملی کردن صنعت نفت پیش از رسیدن به نخستوزیری، در اندیشۀ ناسیونالیستی و دینگرایی ابزاری وی ریشه دارد؛ و پس از رسیدن به قدرت نیز ازیکسو در مبانی فکری غیرمذهبی، لیبرالیستی و سکولاریستی مصدق، و ازسویدیگر در علقههای خانوادگی، فرماسونری و امریکاگرایانۀ وی، بهویژه اعتماد مفرط به امریکا، ریشه دارد.
بنابراین، دربارۀ نحوۀ عملکرد دکتر مصدق در جریان ملی کردن صنعت نفت، برخی سؤالات پیش میآید که نیازمند روشنگری است؛ برای مثال، چرا دکتر مصدق پس از به قدرت رسیدن، در کابینۀ خود از کسانی استفاده کرد که درواقع وابسته به انگلستان یا طرفدار امریکا بودند؟ چرا دکتر مصدق در جریان نهضت ملی کردن صنعت نفت، رفتار دوگانهای با آیتالله کاشانی داشت؟ چرا وی در میانۀ مبارزات، درصدد سازش با انگلیس و امریکا برآمد؟ چرا مصدق در دوران نخستوزیری، بهویژه در دورۀ دوم، مشی استبدادی در پیش گرفت؟ چرا وی با دست خود زمینۀ تسهیل کودتای امریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332 را فراهم کرد؟ آیا واقعا دکتر مصدق درصدد ملی کردن صنعت نفت ایران بود یا بهدلیل علقهای که به امریکا داشت، تلاش کرد تا زمینۀ ورود امریکا به صنعت نفت ایران فراهم شود؟ این مقاله قصد دارد بهنوعی علل و ریشههای شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت را با تمرکز بر ریشههای فکری عملکرد دکتر محمد مصدق واکاوی کند.
در این قیام، اگرچه جمع زیادی از مردم به فیض شهادت نایل شدند، سرانجام تظاهرات به پیروزی رسید و قوام برکنار شد و مصدق به نخستوزیری بازگشت (همان؛ مدنی، همان: 240؛ و مهدوی، 1385: 220) باوجود جانفشانیهای مردم و حمایتهای بیدریغ آیتالله کاشانی از مصدق، وی پس از بازگشت به نخستوزیری، اقدامات ابهامبرانگیز و مشکوکی را انجام داد و بهجای اینکه کابینهای متناسب با خواست و ارادۀ مردم تشکیل دهد، اعضای کابینۀ خود را از بین افرادی بدنام که ارتباط نزدیکی با استعمار انگلستان داشتند، مانند سهامالسلطان بیات، شاپور بختیار و رضا فلاح، انتخاب کرد."