چکیده:
در سالهای اخیر با توجه به تحولات سریع علمی و فنی و دگرگونی در ساختار کالبدی، اقتصادی و اجتماعی
شهرها و همچنین مطرح شدن نظریه توسعه پایدارشهری، اهمیت نوسازی و احیاء بافتهای فرسوده و ناکارآمد بیش از پیش مشخص میگردد. شکلگیری بافتهای شهری و تغییرات فیزیکی صورت گرفته در گذر زمان نقش تکنولوژی، نیازها، ذوق و خواست عمومی در ارتباط با شکل و بافت اجتماعات انسانی و نقش عوامل اقتصادی – اجتماعی در تغییر چهره و زندگی شهری امروزی نشان میدهد. در طول دهههای اخیر اثر بخشی و تقابل عوامل اقتصادی – اجتماعی و جمعیتی بر یکدیگر، موجب تغییر در فضای ساخته شده شهری و سیمای کاملا جدید فضای کالبدی شهر شدهاست و بدین ترتیب تعادل و پیوستگی سنتی فضای کالبدی و نقش عناصر مهم آن در هم شکسته شده است. همچنین سیاستگذاریهای دوگانه و مغایر در احداث واحدهای مسکونی ارزان قیمت و گسترش روز افزون محدوده خدماتی شهرها باعث گردیده عملا محدوده بافتهای فرسوده که عمدتا در مناطق مرکزی شهرها واقع گردیده از دید دستاندکاران و سیاستگذاران امر توسعه مخفی مانده و عملا به فراموشی سپرده شده اند. دشواریهای ناشی از عملیات اجرائی، مسائل و نارسائیها حقوقی و قانونی، محدویتهای مربوط به میراث فرهنگی، هزینه های مربوطه به تملک زمین در مقایسه با زمینهای در اختیار انبوه سازان که اغلب به صورت رایگان تحویل میگردد، مشکلات مربوط به انجام توافق به دلیل تعدد ورثه، وجود املاک مخروبه و بلاصاحب، انگیزه سرمایه گذاران، بخشهای تعاونی و اشخاص را جهت سرمایه گذاری در این بافتها کم نموده و همین موضوع باعث بیت وجه ی و رهاشدگی آن در نزد مدیران شهری گردیده است. در مقاله حاضر به بررسی آسیب های بافت قدیمی محله فیضآباد پرداخته شده است و سپس سعی شده راهکارهایی جهت احیا و باززنده سازی آن عنوان گردد.