چکیده:
در دوران شانزده ساله حکومت پهلوی اول، نوعی حکومت اقتدارگرای بوروکراتیک، ایجاد شد که با اقدامات سرکوبگرانه پلیسی و مصوبات ظاهرا قانونی، موانع بزرگی در برابر ظهور جامعه مدنی، آزادیهای سیاسی و تشکیل احزاب به وجود آورد. این اقدامات، که با همکاری دستگاه های مختلف قدرت از جمله دربار و ارتش پیش میرفت، باعث ایجاد حرکتهای زیر زمینی مانند جنبشهای کارگری و کمونیستی، ناپایداری احزاب سیاسی و فرمایشی شدن مجلس شورای ملی شد. در اواخر دوره سلطنت رضا شاه، جو اختناق و خفقان سیاسی چنان بر کشور سایه گسترده بود که بسیاری از تحصیلکرده های طبقه جدید به انزوای سیاسی یا سکوت کشانده شدند و در اثر این وضعیت، نوعی خمودگی و بی تفاوتی در روحیه مردم نسبت به شرایط
سیاسی کشور ایجاد شد. بدین ترتیب شرایط به گونهای شد که سراسر دوره پادشاهی رضاشاه، بجز کوتاه زمانی در ابتدای آن، خالی از هرگونه ایجاد و فعالیت احزاب و گروههای سیاسی گردید. در این پژوهش سعی شده است با شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسناد بجا مانده از این دوره، به تبیین و تعلیل رابطه بین ساختار سیاسی و شکل گیری احزاب در دوره رضاشاه پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
"بطور کلی طرز انتخابات مجلس شورای ملی از دوره هفتم تا سیزدهم به این صورت بود که از طرف وزارت کشور به استانداران و فرمانداران دستور محرمانه داده میشد تا کمیسیونی با حضور رئیس دادگستری، رئیس دارایی، رئیس شهربانی، و رئیس قشون تشکیل دهند و چندین نفر اشخاص ملاک یا تاجر و خوشنام با توجه به سوابق آنها در نظر بگیرند و صورت آن را به تهران بفرستند تا از بین پیشنهاد شدگان یک یا چند نفری که در حوزه باید نماینده شوند تعیین و در دادن رأی به آنها اقدام شود(گلشائیان، 1377: 422).
اما حزب ایران جوان پس یک رشته فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، چون از یکطرف در رقابت با احزاب قدرتمند موجود در مجلس چهارم و پنجم ناتوان بود، و از طرف دیگر به علت مسافرتهای اعضای رده بالای حزب به "/>خارج از کشور برای ادامه تحصیل؛ فعالیتهایش تقریبا تا آغاز سلطنت رضاشاه با رکود مواجه شد(خواجه نوری، 1320: 88).
و از آنجا که انتخابات مجلس در تهران و برخی شهرستانها در دوره ریاست الوزرایی مشیرالدوله انجام شده بود و دیگر تغییرآنها ممکن نبود، «سردار سپه توجه خود را به انتخابات ولایات معطوف داشته و افراد مطیعی را برای وکالت در نظر گرفت که اکثر همان وکلای دوره سابق بودند که چون میدانستند که بی رضای سردار سپه نمیتوانند به وکالت برسند نزد او رفته و سر سپردند» اینان با اشاره سردار سپه و "/>برای انجام انتخابات باقی مانده شهرستانها بهایجاد یک حزب دست زدند و « به او قول دادند که او را به ریاست جمهوری برسانند» بدین ترتیب رضاخان برای رسیدن به اهداف خود و ترقی در مقام، با تمام امکانات و قدرت خود وارد عمل شد."