چکیده:
وجود تنوع در تعاریف امنیت اجتماعی و تهدیدات آن نشانگر عدم وفاق در این
موضوع است که بخشی از آن ناشی از تاثیرپذیری این دیدگاهها از شرایط اجتماعی
کشورهای مورد مطالعه است؛ ازاینرو، در یک بررسی علمی اگرچه توجه به دیدگاههای
دیگران مفید است، برای کاربردیبودن آنها باید به شرایط کشور و نظرات اندیشمندان
داخلی پرداخته و با نگاه بومی به مسائل توجه داشت. مقالة حاضر برمبنای این تفکر
به بررسی دیدگاه یکی از متفکران مسلمان ایرانی یعنی حضرت آیتاهلل خامنهای دربارة
تهدیدات امنیت اجتماعی)که بسیار از وضعیت بومی کشور متاثر است( پرداخته است.
برای این کار با استفاده از روش کیفی و ابزار تحلیل محتوا به کلیة بیانات مقام معظم
رهبری از آغاز والیت یعنی سال 1368 تا 1390مراجعه شد و تهدیدات استخراج و
دستهبندی شد و درنهایت نتایج استخراجی به تایید 36نفر از نخبگان نظامی و امنیتی
کشور رسید. نتایج بهدستآمده نشان داد که تهدیدات امنیت اجتماعی در ایران از دیدگاه
رهبر شامل ایجاد فتنه و آشوب، تهدید و ارعاب، تبلیغات سوء دشمنان، ایجاد شبهه در
عقاید جوانان، ایجاد تفرقة مذهبی، دخالت دشمنان در امور داخلی کشور، فساد اخالقی
و مالی، تفرقة قومی، قانونشکنی، ناامنی محیط اجتماعی، شیوع مواد مخدر و اعتیاد در
جامعه و عدم اشتغال جوانان است.
خلاصه ماشینی:
تهديدات امنيت اجتماعي از ديدگاه مقام معظم رهبري دکتر فريبا شايگان دانشيار دانشگاه علوم انتظامي امين چکيده وجود تنوع در تعاريف امنيت اجتماعي و تهديدات آن نشانگر عدم وفاق در اين موضوع است که بخشي از آن ناشي از تأثيرپذيري اين ديدگاهها از شرايط اجتماعي کشورهاي مورد مطالعه است؛ ازاينرو، در يک بررسي علمي اگرچه توجه به ديدگاههاي ديگران مفيد است، براي کاربرديبودن آنها بايد به شرايط کشور و نظرات انديشمندان داخلي پرداخته و با نگاه بومي به مسائل توجه داشت.
نتايج بهدستآمده نشان داد که تهديدات امنيت اجتماعي در ايران از ديدگاه رهبر شامل ايجاد فتنه و آشوب، تهديد و ارعاب، تبليغات سوء دشمنان، ايجاد شبهه در عقايد جوانان، ايجاد تفرقة مذهبي، دخالت دشمنان در امور داخلي کشور، فساد اخلاقي و مالي، تفرقة قومي، قانونشکني، ناامني محيط اجتماعي، شيوع مواد مخدر و اعتياد در جامعه و عدم اشتغال جوانان است.
ازطرفي مبناي اصلي بسياري از اين تعاريف، ديدگاههاي غربي است که مهمترين مسئلة امنيت اجتماعي آنها بقاي هويت گروهي است؛ زيرا در جهان جديد تلاش زيادي براي ادغام گروههاي مختلف و دادن هويت واحد به آنها صورت ميگيرد و همين امر گروهها و اقليتها را وادار ميکند که براي حفظ هويت خود تلاش کنند (رحماني، 1390: ص 68)، درحاليکه در کشورهاي غربي با تحريک گروهها و اقليتهاي ساير کشورها، آنها را به تلاشهاي تجزيه طلبانه و ايجاد ناامني در جامعه تشويق ميکنند؛ ازاينرو، موضوعي که محقق را وادار به اين مطالعه کرده، بررسي يک ديدگاه و نظرية بومي است که متناسب با شرايط اسلاميـايراني کشور باشد و فارغ از تنوع و تعدد نظرات، به ديدگاه و نظريهاي تکيه کند که برخواسته از شرايط جامعه باشد.