چکیده:
در ایــن مقاله با تفکیک «عقلانیت عملی» از «عقلانیت علمی و شــناختی» نشــان داده می شود که عقلانیت شناختی مربوط به فاعل شناخت و عالم علوم انسانی است که اعتبار خود را از اعتبار عقلانیت پارادایم های فلســفه علم می گیرد. اما عقلانیت عمل، که مربوط به «موضوع شناخت» علوم انسانی است، اعتبار خود را از فلسفه و نظام اخلاقی به دست می آورد. به علاوه وظیفه عقلانیت شــناختی در قلمرو علوم انســانی فهم روشمند رفتارها و کنش های آدمی اســت و از آن جهت که انســان ها رفتاری را انجام می دهند که اخلاقا درســت می دانند، بنابراین فرضیات در علوم انســانی (که روایتی اولیه در مورد شــناخت کنش ها و رفتارهای آدمی اســت) دارای ماهیت اخلاقی اســت، چون نشــان دهنده نظام عقلانیت عمل انسان هاســت. اما اثبات فرضیات با روش های واقع نمایی علمی امکان پذیر است. علوم متعارف انســانی عموما حاوی نظریاتی هستند که درصدد شناساندن دستگاه عقلانیــت عمل مردمان جوامع غربی اســت. که اگر در مورد آن ها تایید شــود، به معنای آن اســت که آن ها به فلســفه اخلاق زندگی خود پایبندند. در این مقاله نشان داده می شود که عقلانیت اســلامی عمل یک عقلانیت فازی اســت که می تواند رفتار همه انســان ها را توضیح دهد. بنابراین علوم انسانی اسلامی جهانی تر از علوم متعارف انسانی است. یادآور می شــود اســلام در این مقاله، برای عقلانیت و علوم انســانی، قیدی شناختی (و نه قیدی جامعه شناختی و فرهنگی) است.
خلاصه ماشینی:
علوم انسانی اسلامی به مثابه کاشف عقلانیت اسلامی عطاء اله رفیعی آتانی عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه بین المللی المصطفی (ص) چکیده در این مقاله با تفکیک «عقلانیت عملی» از «عقلانیت علمی و شناختی» نشان داده میشود که عقلانیت شناختی مربوط به فاعل شناخت و عالم علوم انسانی است که اعتبار خود را از اعتبار عقلانیت پارادایم های فلسفهی علم میگیرد.
به علاوه وظیفه عقلانیت شناختی در قلمرو علوم انسانی فهم روشمند رفتارها و کنشهای آدمی است و از آن جهت که انسانها رفتاری را انجام میدهند که اخلاقا درست میدانند،بنابراین، فرضیات در علوم انسانی ـ که روایتی اولیه در مورد شناخت کنشها و رفتارهای آدمی است ـ دارای ماهیت اخلاقی است،چون نشانگر نظام عقلانیت عمل انسانهاست.
برای نمونه براساس این چارچوب نظری دانش«اقتصاد خرد»( برای نمونه، موریس و فیلیپس،1373) به بهترین وجه نشان میدهد که در این نظام اخلاقی کارگزار اقتصادی برای رفتارهایش چه استدلالهایی دارد؟ براساس نظام اخلاقی اقتصاد خرد افراد انسانی دارای هدف معینِ حداکثرسازی منفعت مادی (مطلوبیت در مصرف و سود در تولید) - coherence – Rationality and Process – Rationality هستند آنگاه باید یکایک اعمال و رفتار خویش را به صورت عقلانی برای تحقق این هدف بهسامان میکند.
به عبارت دیگر محصول پاسخ به چهار «چرا» است که عبارتند از: 2 ـ1 ـ چرا فاعل شناخت در اقتصاد به این باور دارد که موضوع شناخت او چنین رفتار خاصی را دارد؟ برای این باور خود چگونه استدلال میکند؟ به صورت طبیعی وی در چارچوب پارادایم پوزیتیویستی به مشاهدات روشمند تجربی خود ارجاع میدهد.