چکیده:
دوران پربرکت حیات رسول گرامی اسام(ص) را می توان به دو دوره تقسیم کرد، دورة پیش از هجرت که می توان این دوره را دورة تبشیر نام نهاد. در این دورة سه ساله رسول گرامی اسام مردم را به صورت غیرعلنی به اسام دعوت فرمود و در سال چهارم بعثت دعوت خویش را آشکار کرد و ده سال متوالی در موسم حج در «عکاظ» و«مج نّه» و «ذوالمجاز» و «منی» و «مکّه» و دیگر منازل حاجیان با آنان تماس می گرفت و با بیان رسالت خویش به هدایت مردم اهتمام می ورزید و از آنان می خواست تا او را یاری دهند. در راستای این تاش مداوم، گروهی از مردم یثرب به رسالت او ایمان آوردند و در عقبة دوم رسول خدا از میان آنها نقبایی انتخاب فرمود و بدین نحو نخستین تشکیات امت اسامی پی ریزی شد؛ دورة دوم، دورة پس از هجرت به مدینه است. در این دوره خاتم النبیین، عاوه بر ایفای نقش نبوت، باانجام اقداماتی که در زمرة شئونات رهبری
سیاسی و در حیطة اختیارات حکومتی است، همچون پیامبران اولوالعزم پیشین به عنوان امام و رهبر امت با تشکیل حکومت اسلامی، زعامت سیاسی جامعة اسلامی را عهده دار
شد. در آغاز ورود به مدینه النبی، مرکز حکومت اسلامی، دستور بنای مسجد کانون عبادت و محل تجمع مردم و مقر فرماندهی را صادر فرمود و برای ایجاد شهری امن برای مسلمانان در ابتدای ورود به مدینه، به منظور مصون داشتن شهر از خطر یهودیان اطراف مدینه قرارداد عدم تعرض را با یهودیان منعقد فرمود و برای ایجاد وفاق و تعمیق مودت بین مهاجرین و انصار عقد اخوت بین این دو گروه جاری کرد. از آغاز سال دوم هجری پس از نزول آیة جهاد دستور تدارک گروه های رزمی برای دفاع از مدینه و انجام عملیات ایذایی برای تضعیف روحیة دشمن و تضییق قدرت اقتصادی تجار قریش را صادر فرمود که عاملان اصلی عملیات تهاجمی علیه مسلمانان بودند. آنچه نگارنده در این مختصر در پی تبیین آن است، یافتن پاسخی به این پرسش است که آیا رسول خدا، که قطعا به دلیل ارتباط به منبع وحی، از پیامد بسیاری از حوادث به اذن الله مطلع می شد، و به وعدة لایتخلف خداوند مبنی بر پیروزی محتوم اسلام بر کفر یقین داشت و از امدادهای الهی در موارد عدیده مطلع بود، در اجرای وظیفة رهبری و امامت امت و فرماندهی و سامان بخشی امور پیروان تنها به اخباری متکی بود که از طریق وحی دریافت می فرمود و در جنگ و صلح تنها در انتظار امدادهای الهی بود یا خود به عنوان یک رهبر از شیوه های متعارف رهبری همچون گردآوری اطلاعات، کنترل مکرر و تحلیل یافته های اطلاعاتی، حزم و احتیاط، عاقبت اندیشی، آمادگی و سرعت عمل، تفکر و تعقل، هوش و ذکاوت شخصی،
تجارب خود و دیگران بهره مند می شد؟نگارنده برای یافتن پاسخی بدین پرسش با مراجعه به منابع تاریخی و بررسی سیرة رهبری رسول خدا و چگونگی فرماندهی در غزوات و اعزام سریه ها کوشیده است نشان دهد که رسول خدا، که همواره مستظهر به امدادهای الهی بود، از شیوه های متعارف رهبری که متکی بر فراست و زیرکی و رفتارهای مبتنی بر تعقل و تفکر و حزم و احتیاط
بود کوتاهی نمی ورزید، گرد آوری اطلاعات از مجاری مختلف، دقت و واکاوی و کنترل اطلاعات برای اتخاذ تصمیم منطقی، مشورت با مردم و بهره گرفتن از خرد جمعی و تجارب دیگران و استقبال از پیشنهادهای منطقی ازجمله نکاتی است که در سیرة رهبری رسول خدا مشهود است. آشنایی رسول خدا با نقاط قوت و ضعف اصحاب و واگذاری مسئولیت ها با عنایت بدین شناخت، عدالت ورزی، صفای باطن، مشی کریمانه، مهرورزی، ساده زیستی، اکرام و بزرگداشت مسلمانان و گذشت و اغماض دربارة دوست و دشمن، از جمله ویژگی های رهبری رسول خدا بود که موجب شد پیروان رسول خدا، نه به حکم وظیفه و تکلیف دینی و نه به طمع بهشت و ترس از دوزخ، بلکه با عشق و ارادتی بی نظیر با همة وجود مطیع فرمان رهبر الهی خویش باشند؛ ازاین رو، آنچه می تواند چراغ راه رهبران و مدیران جامعه در به کار گیری آموزه های مدیریت اسلامی باشد، همین ویژگی های رهبری رسول خدا است که قهرا ضامن موفقیت آنان در عرصة اجرای مدیریت اسلامی است.
خلاصه ماشینی:
رسول خدا(ص) ابتدا براى ايشان قرآن تلاوت فرمود و سپس بهسوى خدا دعوت كرد و براى ورود به اسلام آنها را تشويق كرد(کاتب واقدی، 1374: ج1، ص 208) و غرض از انجام این بیعت و تعهداتی که درپی داشت را بهروشنی بیان فرمود و به کسانی که برای بیعت گرد آمده بودند فرمود: شما بايد چنان از من حمايت و دفاع كنيد كه از فرزندان و زنان خود ميكنيد.
چنانکه نوشتهاند رسول خدا(ع) در بسیاری از غزوات ازجمله در غزوة كدر، غزوة بحران، غزوة احد، غزوة حمراءالاسد، غزوة بنىنضير، غزوة حديبيه، غزوة فتح و حنين و غزوات دیگر ابناممكتوم معيصى نابینا را در مدینه بهجای خود میگماشت(واقدى، 1369: ص6) و آنجا که نیاز به ابراز مفاخرت و تحریص مسلمین به جهاد در راه خدا و به تعبیر امروزین، هنگامة جنگ نرم بود از وجود کسانی چون حسانبنثابت بهره میجست و در جنگ سخت همچون جنگهای احد و خندق حسانبنثابت را همراه زنان وامیگذاشت و به جنگ نمیبرد(طبری 1362: ج3، ص1078 – 1077) و آنجا که محل رشادت و سطوت پهلوانی بود، از توان جسمی و صلابت یارانی چون ابودجانه بهره میجست که نوشتهاند در کشاکش جنگ احد، پیامبر(ص) شمشيرى بهدست گرفت و فرمود: چه كسى اين شمشير را از من مىگيرد كه حق آن را ادا كند؟ گفتند: حق آن چيست؟ فرمود: كه دشمن را با آن بكشد.