چکیده:
شدند و به پرسشنامههای هوش معنوی سهرابی و ناصری (1391) و سبکهای حل مسئلة کسیدی و لانگ (1985) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با آمار توصیفی و شیوة رگرسیون گامبهگام انجام شد. یافتهها نشان داد که نمرة کلی هوش معنوی میتواند بهطور معناداری سبک حل مسئلة سازنده را پیشبینی کند و با سبک حل مسئلة غیرسازنده نیز رابطة منفی معنادار دارد. از بین زیرمقیاسهای پرسشنامة هوش معنوی نیز، «خودمتعالی» و «شکیبایی» بیشترین ارتباط را با حل مسئلة سازنده داشتند. میتوان نتیجه گرفت که هوش معنوی میتواند در ارتقای مهارتهای مثبت زندگی مانند حل مسئله موثر باشد؛ ازاینرو، توجه بیشتر به این بعد در ارتقای سلامت روان جوانان و نوجوانان مفید است.
خلاصه ماشینی:
اگرچه در این حیطه مطالب نظری متعددی هوش معنوی را با توانایی حل مسئله مرتبط میداند و تحقیقات زیادی به نقش مهم باورهای مذهبی و معنوی در بهبود توانایی افراد برای مقابله با استرس اشاره کرده و حتی مذهب/ معنویت را متغیر واسطهای بسیار مهم در ظرفیت مقابلهای افراد بهویژه بیماران دانستهاند (کونیگ، 2 2001 صص 60-78؛ کونیگ، 2002؛ بنیاد سلامت روان، 2006؛ ایرونسون 3 و هاوارد، 4 2008؛ بابانظری و همکاران 2012؛ ابراهیمی کوهبانیان و همکاران، 2013)، درخصوص رابطة هوش معنوی و سبکهای حل مسئلة سازنده و غیرسازنده بهويژه در دورة نوجوانی و جوانی که ازیکسو دورة آغاز تجلی این موهبت است و ازسوی دیگر، دورة اوج رویارویی فرد با مسائل و مشکلات زندگی روزمره است، پژوهش تجربی چندانی صورت نگرفته است.
ازآنجاکه این پژوهش به سبکهای خاص حل مسئله در موقعیتهای روزمرة زندگی اشاره نکرده و صرفاً در بافت موقعیت استرسزا به بررسی رابطه اکتفا کرده و پژوهشی در این حیطه صورت نگرفته است، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربی رابطة هوش معنوی و سبکهای حل مسئله در بین سنین 15 تا 25 سال بهعنوان جمعیتی در جامعة ایران است که سالهای نوجوانی و آغاز جوانی را میگذرانند.
بخشش نیز براساس نظر بسیاری از روانشناسان مثبتگرا (پارگامنت 3 و ری 4 ، 1998 ص 76-57) Folkman Park Pargament Rye بهعنوان یکی از ابزارهای مقابله با فشار روانی ذکر شده است.
همچنين، خاطرنشان میکند میتوان با آموزشهای مناسب هوش معنوی را بهبود بخشید و دورة نوجوانی برای این امر دورة بسیار مهم و مناسبی است.