چکیده:
با انقراض سلسله قاجار و استقرار دولت پهلوی اول، مناسبات دولت و مردم دچار تغییرات عمده ای
گردید. تجدد گرایی و نوسازی از اهدافی بود که رضاشاه و مشاوران غربگرای او در پی اعمال آن
درجامعه اسلامی و سنتی ایران بودند. کشف حجاب یکی از این اهداف غربگرایانه بود که با شدت و
خشونت از سوی رژیم بر مردم مسلمان تحمیل گردید تا با تغییر ظاهر زنان زمینه ورود آنان به
جامعه فراهم گردد. موافقت ها و مخالفت ها در برابر این قانون درشهرهای مختلف یکی از حوادث
مهم و پردافعه تاریخ معاصر ایران است. در سیستان و بلوچستان نیز روند کشف حجاب با حوادثی
همراه بوده است. نهادینه بودن عقاید مذهبی و بافت سنتی این منطقه، عدم همکاری کدخدایان و
متفذین محلی و فعالیت های تبلیغی روحانیون سیستان و بلوچستان علیه کشف حجاب سرانجام
باعث ناکامی این طرح گردید. این مقاله، بر آن است تا با استفاده از منابع و اسناد موجود، به
بررسی چگونگی اجرای البسه متحدالشکل و برنامه کشف حجاب و نتایج حاصل از آن در سیستان و
بلوچستان بپردازد. روش تحقیق در این مقاله، به صورت کتابخانه ای و تطبیق و تحلیل منابع
موجود، بخصوص اسناد موجود بوده است. در این تحقیق تاریخی، پس از جمع آوری اطلاعات لازم،
به سازماندهی اطلاعات و تجزیه و تحلیل و سرانجام استنتاج از آن ها پرداخته شده است. نتیجه
گرفته می شود کشف حجاب، یکی از مسئله سازترین اقداماتی بوده است که در دوره پهلوی اول
انجام گرفت. اجرای این برنامه در سیستان و بلوچستان، به واسطه آن که بافت تاریخی و اجتماعی
شهر، بافتی سنتی و مذهبی بود، با واکنش ها و مخالفت های گسترده ای روبرو شد. دولت برای
پیشبرد این طرح، به استفاده از زور و فشار متوسل میشود. این در حالی است که پاره ای از اقشار،
با این طرح همراهی می کنند.
خلاصه ماشینی:
"تحلیلگران تاریخ معاصر ایران عموما بر آنند که کشف حجاب یکی از اساسی ترین اقدامات حکومت رضا شاه برای غربی کردن ظواهر کشور بود و از میان تمام جریانات فرهنگی حکومت پهلوی اول، این جریان بیشتر مورد توجه واقع شد.
آن گونه که از خاطرات مخبرالسلطنه برمی آید، اگرچه پیش از سفر شاه به ترکیه1313 شمسی/ 1934 میلادی، مقدمات تهیه ی لباس های جدید برای بانوان فراهم شده بود(هدایت، چاپ اول: 47)، اما این مسافرت، بیش از هر چیز رضاشاه را در رفع حجاب مصمم کرد.
در اواخر سال 1307 خورشیدی یعنی همزمان با پایان ماجرای دوست محمد خان بارکزایی و سیطره یافتن دولت مرکزی بر مکران به تصویب مجلس شورای ملی رسید در بلوچستان به ویژه بلوچستان مرکزی یا همان مکران نمود نداشت زیرا نظامیان حاکم به تازگی بر مکران چیرگی یافته بودند، دغدغه ها و نگرانی های مهم تری در این منطقه داشتند و نمی خواستند با توجه به ساختار سنتی بلوچستان با سختگیری در زمینه ی پوشیدن لباس متحدالشکل، خودشان را درگیر مشکلات دیگری نمایند.
در این شهر که بلافاصله پس از ماجرای دوست محمدخان به عنوان حکومت نشین مرکزی برگزیده شده بود و اقوام و گروه های جمعیتی گوناگونی را در خویش جای داده بود، قانون لباس متحدالشکل برای کارکنان دولت به اجرا گذاشته شد؛ موضوعی که گویا برخی از طوایف پیرامون زاهدان را نگران کرد و به قولی جمعه خان اسماعیل زایی<FootNote No="2" Text=" بزرگ طایفهی اسماعیل زهی زاهدان."