چکیده:
چیستی ایمان موضوعی بحثبرانگیز است و اختلافنظرها در این خصوص بین اندیشمندان مسلمان و بیش از آن بین اندیشمندان مسیحی وجود دارد. در این بین، رابطه ایمان با شک، از جمله مصادیق مهم این اختلافنظر محسوب می¬شود. این مقاله در پیجویی منشا این اختلافات، ریشه¬ آنها را در اموری چون تفاوت محتوایی باورهای دینی در این ادیان، پیش¬فرض¬های نظری اندیشمندان دینی، تجارب متفاوت سیاسی- اجتماعی جوامع دینی و نهایتا تفاوت جریان¬های فکری- فلسفی مماس با هر یک از این دو حوزه می¬یابد. با پذیرش نقش مهم مولفه آخر، باید انتظار داشت که رشد سریع ارتباطات بهعنوان بستری برای مبادله افکار، اندیشه اسلامی را نیز در تماس بیشتری با جریان¬های فکری رقیب و معارض قرار داده و بدین¬ شکل ایمان اسلامی نیز در معرض چالش¬هایی قرار گیرد که ایمان مسیحی در چند سده پیشازاین، با آن روبرو شده است. این مقاله با ارائه تحلیلی مفهومی از نسبت ایمان با شک، با اذعان بر نقش غیرقابل انکار مولفه معرفت در ایمان اسلامی، رویکردی معرفت¬شناختی به نام واقع¬گرایی سازه¬گرایانه را بهعنوان مبنایی برای ایمان اسلامی در نظر گرفته و معتقد است که گرچه شک نمی¬تواند آنگونه که برخی جریان¬های جدید در مسیحیت به آن معتقدند بهعنوان مولفه اساسی ایمان تلقی شود، اما درعینحال وجود آن نیز اجتنابناپذیر بوده و معارضی اساسی برای ایمان نیز تلقی نمی-گردد. این مقدمه تربیت اسلامی را بر آن میدارد که از یکسو تحملپذیری متربی نسبت به باقی ماندن در تردید را ارتقا بخشد و از سوی دیگر انگیزه و تلاش او را برای نیل بهیقین افزایش دهد.
خلاصه ماشینی:
"هرچند در ابتدا چنین به نظر میرسد که اختلافنظر در مورد نسبت ایمان با یقین، ناشی از تفاوت محتوایی در متون دینی این ادیان است و به همین دلیل تربیت اسلامی بایستی راه خود را پیموده و در پی ایمانهای مقارن با یقین باشد، اما از منظری دیگر میتوان با بررسی تاریخی تحولات نگرش به ماهیت ایمان در مسیحیت، رویکردهای معاصر را متأثر از جریانهای فکری، سیاسی و اجتماعی حاکم بر اندیشه دینی مسیحیت در سدههای اخیر دانست.
دلالتهایی برای تربیت اسلامی با در نظر داشتن مواردی که تاکنون بیان شد و با پذیرفتن این فرض که مؤمنان آینده بهواسطه مواجهه نظری با جریانهای پرقدرت فکری - فلسفی معاصر، کمابیش با پدیده شک روبرو خواهند بود، این پرسش مطرح میشود که تربیت اسلامی چه مواضعی را میتواند در برابر چنین چالشهایی اتخاذ نماید؟ با صرفنظر نمودن از این موضوع که جامعه اسلامی میتواند با مقاومت و تحریم ورود دیدگاههای معارض، راهی که ایمان دینی درگذشته طی مینموده است را ادامه دهد، حداقل از سه موضع قابل بحث میتوان سخن گفت.
موضع اول میتواند این باشد که حتی با پذیرش واقعیت موردبحث در این مقاله، تربیت دینی باید راه خود را رفته و شکل دادن ایمانهای یقین محور را هدفگذاری نماید، چراکه شک پدیدهای عارضی است و هرچقدر که در دوران کودکی یقین و بهتبع آن ایمان استوارتر گردد، مقاومت مؤمن در برابر شبهات معرفتشناختی بعدی بیشتر شده و در تلاطمات فکری آینده وی بهتر خواهد توانست با سرمایهای که در کودکی کسب نموده، به مصاف شبهات برود."