چکیده:
استعاذه یا به عبارت دیگر پناهبردن و پناهخواستن یکی از اذکار الهی است که در قرآن کریم به کار رفته و انسان مسلمان مؤمن، هنگام مواجهه با شیطان و وساوس او، از آن استفاده میکند. با بررسی آثار دانشمند بزرگی همچون ملاصدرا میبینیم که وی با توجه به روش و مشرب خویش به تبیین این ذکر پرداخته است. در کتاب تفسیر قرآن کریم ملاصدرا میتوان مطالبی درباره حقیقت استعاذه، مستعیذ، مستعاذٌ به، مستعاذٌ منه، ما یستعاذ لاجله (مستعاذٌ له یا لاجله) و لزوم و وجوب دائمی استعاذه دریافت. از نظر ملاصدرا، استعاذه بر پنج رکن استوار است که عبارتاند از: استعاذه، مستعیذ، مستعاذٌ به، مستعاذٌ منه و ما یستعاذ لاجله. در این نوشتار به استعاذه و آثار آن در استکمال معنوی انسان با توجه به نگاه عقلانی و عرفانی ملاصدرا اشاره، و از آن بحث شده است.
خلاصه ماشینی:
در سوره غافر آیه ٥٦ که امر به استعاذه آمده است ، با توجه به سیاق آیه ، که کبر را منشأ جدال جاهلانه در آیات الهی می شمرد، چنین برمی آید که پیامبر (ص ) فرمان یافته است تا از کبر و عناد کافران استعاذه کند، همان طور که موسی (ع ) از گزند فرعون به خداوند پناه برده است .
استعاذه در آغاز تلاوت قرآن از آن رو است که قاری از لغزش ها به دور باشد و بنابراین به زبان آوردن الفاظ استعاذه مقدمه ای برای تحقق حالت نفسانی استعاذه است ، چنان که حقیقت امر در آیه های ٩٩ و ١٠٠ سوره نحل توضیح داده شده است و آن داشتن ایمان و توکل به خداوند است و این دو سدی در برابر نفوذ و سیطره شیطان است (مکارم شیرازی ، ١٣٨٥، ج ١١: ٤٣١).
برخی گفته اند علت آن است که انسان به طور طبیعی برای دفع شر از خود به کسی پناه می برد که توانایی دفع آن را داشته باشد و آن کس یا مربی و مدبر انسان است یا صاحب قدرت فائقی که حکمی نافذ دارد، مانند پادشاهی از پادشاهان ، یا اله و معبود وی است و خداوند هر سه صفت را دارد و راز اینکه صفت رب بر آن دو در سوره ناس مقدم شده نزدیک تربودن مربی به انسان است و ولایت پادشاه اعم از ولایت مربی است و اله ، ولی ای است که انسان از روی اخلاص به او توجه می کند، نه از لحاظ طبع مادی .