چکیده:
دهم د یماه سال 1356 کارتر، رئیس جمهور وقت آمر کیا، که به تهران سفر کرده بود
در حضور شاه، ایران را جزیره ثبات نامید، او تصور نمیکرد که چند روز بعد، این جزیره
ثبات، آنچنان دچار بحران و ب یثباتی شود که منجر به سقوط رژیم شاه با آن همه دبدبه و
کبکبه نظامی و حمای تهای خارجی گردد. آن موقع شاه، روزالین، جیمی کارتر و فرح،
آنچنان جا مهای شراب را در ضیافت جشن عید سال نوی مسیحی سر کشیدند 1 که گویی
ایران برای آنها بهشت برین است و آرامش آنان ابدی و پابرجا م یماند، اما اندکی بعد از
سخنان خوشبینانه کارتر، آتش انقلاب در 19 د یماه شعل هور شد و با مراسم و مجالس بعدی
که هر یک برای بزرگداشت شهدای مجلس یا مراسم قبلی برگزار م یشد، مردم سایر شهرها
نیز قیام کردند و طوفانی به راه افتاد که جزیره ثبات شاهنشاهی را به خاک مذلت نشاند.
سال 1357 فرا رسید. در واقع طلوع سال جدید، نوید حرکات جدیدی از سوی مبارزان
نقاط مختلف کشور بود. شاه و فرح در حالی تعطیلات نوروز سال 57 را در جزیره یکش
به عیش و نوش می گذراندند که مردم ایران به پیروی از امام خمینی، برای همدردی با
مردم داغدار در قم و تبریز عزادار بودند. لباس سیاه مردم در واقع نه تنها نشانه همدردی
با خانواده های داغدار و شهید و مجروح داده بود، بلکه بیرق اعتراض آنان نسبت به اعمال
خلاف انسانیت و قانون رژیم شاه نیز محسوب م یشد.
فروزندگی انقلاب اسلامی چنان گسترده شد که شاه حتی با کشتارهای جمعی نتوانست
شعل ههای افروخت هشده را خاموش کند. مانورها و ترفندهای سیاسی و نظامی شاه پیش
از آن که اندک تاثیری برای فرونشاندن خشم مردم بگذارد با صدور بیانی ههای افشاگرانه
امام خمینی و دستورالعم لهای مبارزاتی ایشان خنثی م یشد. جایگزینی کی تکنوکرات
غربزده به نام جمشید آموزگار به جای هویدا - نخس توزیر سیزد هساله شاه- کم یک ب ه حل
بحران رژیم نکرد. پس از او جعفر شری فامامی که یکی از پیشکسوتان جریان استعماری
روی کار آمد. فریبکار یهای وی و » دولت آشتی ملی « فراماسونری در ایران بود، با شعار
مذاکرات او با آی تالله شریعتمداری در قم، که در تحولات اخیر ایران به عنوان یکی از
رهبران دینی مطرح و از سوی رژیم حمایت م یشد، نیز نتوانست مبارزات مردم را متوقف
سازد. در زمان دولت شری فامامی بود که کشتار ب یرحمانه مردم به وسیله نیروهای نظامی
در میدان ژاله )شهدا( تهران -روز 17 شهریور- اتفاق افتاد. رسما حکومت نظامی در
تهران و یازده شهر بزرگ ایران برای مدتی نامحدود برقرار شد؛ اما با رسیدن پیا مهای امام
خمینی مردم به حکومت نظامی اعتنا نکردند و تظاهرات شبان هروزی خود را گسترش دادند.
در تمام ساعات به گوش م یرسید و » درود بر خمینی « و » مرگ بر شاه « ،» الله اکبر « فریادهای
همراه با آن صدای رگبار مسلس لها از هر کوی و برزن شنیده م یشد. 2 این مبارزه هم هجانبه
تا آنجا پیش رفت که بنیاد حکومت شاهنشاهی در ایران متلاشی شد و مبارزات ح قطلبانه
مردم مسلمان به رهبری حضرت امام در 22 بهمن سال 57 به پیروزی رسید.
خلاصه ماشینی:
"»١٥ طلاب مازندرانی مقیم قم نیز که به پیروی از فرامین امام خمینی ، با حضور فعال در صحنه های مختلف مبارزه ، به ویژه با مشارکت پرشور خود در وقایع ١٥ خرداد سال ٤٢، ١٧ خرداد سال ٥٤ و ١٩ دی سال ٥٦ نشان داده بودند که همراهان فداکاری برای امام و مقتدای خود هستند، وقتی در نیمه دوم سال ١٣٥٦ جنایات پی درپی رژیم را دیدند، هم صدا با سایر اقشار ملت ، با انتشار اطلاعیه ای در تاریخ ٩ اسفندماه ١٣٥٦، ضمن افشای نیات ضدبشری ٢٠٢ حاکمان مستبد نظام شاهنشاهی ، جنایت آنان را در شهرهای قم و تبریز محکوم نمودند: «در این یک قرن اخیر نهضت عمیق ضداستعماری مرحوم میرزا حسن شیرازی و رهبری علمای اسلامی در نهضت مشروطیت و در مترقی ترین شکلش ، قیام مردانه مردم ایران در پانزدهم خرداد ٤٢ به رهبری امام خمینی و در ادامه آن جنبش طلاب حوزه علمیه قم در ١٧ خرداد ٥٤ و ١٩ دی ٥٦ قم و ٢٩ بهمن قیام دلیرانه مردم شجاع و متدین تبریز و صدها جلوه های دیگر این نهضت اسلامی ، مردم ایران با قاطعیت تمام به دعوت های توحیدی مراجع تقلید و علمای بزرگ ما به ویژه به دعوت خدایی و انقلابی مرجع مجاهد و رهبر دلیر و علی گونه عصر ما حضرت امام خمینی صمیمانه پاسخ مثبت گفت ."