چکیده:
اصطلاح«جنایات جنگی» نخستین بار پس از جنگ جهانی اول توسط «لارنود » و «لاپرادل»، وارد زبان و ادببات حقوقی شد. جنایات جنگی، بر عکس«جنایات نسلکشی» و «جنایات ضد بشری»، مربوط به «حقوق بشر دوستانه» است. همانگونه که از عنوان این مقوله پیدا است، جنایات جنگی مربوط به حالت مخاصمه و جنگ است و جنگ و مخاصمه، نیز نوعا بین دولتها صورت می گیرد.
از طرفی، جنگ غیر بین المللی نیز وجود دارد و آن، مخاصمات مسلحانة داخلی است که تا قبل از تاسیس «دیوان بین المللی کیفری»، در عهدنامه ها و کنوانسیون های بین المللی به جنایات جنگی ناشی از مخاصمات داخلی پرداخته نشده بود.
گرچه برخی از مصادیق جنایات جنگی، در حقوق بین الملل عرفی شناخته شده و مسلم است؛ اما به صورت تفصیلی و فراگیر، برای اولین بار جنایات جنگی در اساسنامة دیوان- به عنوان یک سند بین المللی- جرم انگاری شده است. افزون بر حقوق بین الملل عرفی، اساسنامة دیوان، مقررات متعدد کنوانسیونهای لاهه و کنوانسیونهای چهارگانه ژنو و دیگر اسناد بینالمللی؛ از جمله: اساسنامه و احکام صادرشده از محاکم بینالمللی، نیز الهام بخش مادة(8) است.
به طور خلاصه، می توان گفت: جنایات جنگی، نقض حقوق بشر دوستانه و زیر پا گذاردن حقوق جنگ است. تحقیق حاضر ضمن بررسی جنایات جنگی در اسناد بین المللی، به ویژه اساسنامه دیوان بین المللی کیفری و سند عناصر اختصاصی جرایم، به تبیین ارکان جنایات جنگی و بررسی ابهاماتی که در این اسناد راجع به جرم وجود دارد، می پردازد.
خلاصه ماشینی:
3 بالاخره، پس از بحث و بررسی، اساسنامة رم توجه خاصی به جنگهای غیر بینالمللی کرده و ضمن تفویض صلاحیت به دیوان، جهت رسیدگی به جنایات ارتکابی، در قسمت «ج» بند 2 به ذکر این جنایات پرداخته و اشعار میدارد:«در حالت وقوع مخاصمات مسلحانه غیر بینالمللی، نقضهای فاحش ماده 3 مشترک در چهار کنوانسیون12 اوت 1949 ژنو؛ یعنی هریک از اعمال ارتکابی زیر بر ضد اشخاصی که هیچگونه شرکت فعالی در کارهای جنگی ندارند؛ از جمله: افرادی از نیروهای مسلح که سلاحهایشان را زمین گذاشتهاند و کسانی که به سبب بیماری، جراحت، حبس یا هر علت دیگری، در جنگ معاف هستند، جزء جنایات جنگی بر شمرده است: محمدرضا ضیایی بیگدلی،«حقوق جنگ و رفتار با اسیران جنگی» مجله حقوقی، شماره8، ص164.
برای تشخیص عنصر روانی جنایت جنگی، علاوه بر اساسنامه، اسناد کنوانسیون ژنو در مورد اسرای جنگی به کشتن، شکنجه، رفتار غیر انسانی عمدی علیه اسرای جنگی، یا ایراد عمدی رنج یا جراحت شدید به جسم یا روان آنها، یا محروم کردن عمدی آنان از یک محاکمه عادلانه اشاره کرده است، که همین قید در تعدادی از قسمت های «الف» بند2 ماده 8 اساسنامه به کار رفته است و نشانگر لزوم وجود عمد در فعل و قصد مجرمانه برای ایجاد نتیجة مورد نظر (مثل مرگ یا جراحت قربانی) می باشد.
اگرچه جنگ غیر بینالمللی نیز وجود دارد و آن، مخاصمات مسلحانه داخلی است که تا قبل از تأسیس دیوان بین المللی کیفری در عهد نامهها و کنوانسیونهای بین المللی در مورد جنایات جنگی ناشی از مخصمات داخلی پرداخته نشده بود (به جز کنوانسیون های چهار گانه ژنو که تنها در یک ماده که به مادة 3 مشترک مشهور است.