چکیده:
با ختم رسالت، انگاره ختم ارتباط انسان توسط فرشتگان با عالم غیب،گونه ای از تبیین حقیقت خاتمیت به شمار آمد؛ اما دلایلی استوار از وجود ارتباط میان انسان ها و خدا با واسطه فرشتگان گزارش می دهد. زیر بنای چرایی لزوم این پیوند به درک مسئله هدایت و جایگاه امام باز می گردد. وجود آموزه هایی در شیعه که به موضوع گفتگوی فرشتگان با پیشوایان آن و حتی دیگران تاکید دارد، در اولین مواجهه، این پرسش را مطرح می کندکه باور به ارتباط ملائکه با انسان پس از ختم نبوت باوری اختصاصی به شیعه است یا در درون مایه های معارف اهل سنت می توان چنین باوری را پیگیری نمود؟ پرسش از چگونگی دلالت آموزه های اهل سنت در این مسئله و گونه های تقارب و تباعد مفهومی آن، در دو فرهنگ شیعی و سنی. این پرسش ها هم دقیق از اصل این مسئله را آشکار می نماید. شیوه های تحدیث و تفاوت آن با نبوت و رسالت از موضوعات دیگری است که جستار در آموزه تحدیث را ضرورت می بخشد. از این رو، در این نوشتار پس از مروری کوتاه بر مسئله تحدیث نزد اهل سنت و امکان ارتباط ملائکه با انسان پس از ختم نبوت؛ دیدگاه های مطرح نسبت به تفسیر محدث و به ویژه تمایز محدث با نبی و رسول از نگاه شیعه مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"از این رو، دراین نوشتارپس ازمروری کوتاه برمسئلة تحدیث نزداهل سنت وامکان ارتباط ملائکه باانسان پس ازختم نبوت ؛دیدگاه های مطرح نسبت به تفسیرمحدث و به ویژه تمایز محدث با نبی و رسول از نگاه شیعه مورد بررسی قرار گرفته است .
دربصائرهم روایتی مشابه این روایت وارد شده که راوی پس ازاطمینان ازصحت محدث بودن امام علی (علیه السلام )،این سؤال را مطرح می نماید که سخنگوی با او کیست ، حضرت فرشته را تحدیث کننده معرفی می نماید؛ اوکه هنوزتحدیث ونبوت رامرادف هم می دانسته ،می گویدبه ایشان گفتم "انه نبی اورسول ؟" امام با نفی نبوت فرمود،بلکه اومانندمصاحب سلیمان ورفیق موسی ومانندذوالقرنین می باشد(صفار، ص ۳۲۳؛مشابه این روایت ،همان ،ص ۳۶۶ج ۲و۴و۶ ص ۳۶۷،ج ۷) یعنی حضرت باکمک ازآیات قرآنی وتبیین امکان تمایز نهادن میان دو عنوان تحدیث ونبوت ،به اثبات این مقام پس ازختم نبوت برای امام علی می پردازند.
روایت دیگرزراره ازامام صادق (علیه السلام )که راوی روایات متعددی - بیش ازنیمی ازروایات - دراین زمینه است اشارة بیشتری به محتوای ارتباط دارد: اوپس ازنقل سؤال خوددربارة رسول ونبی ومحدث نقل می کند که حضرت فرمود: الرسول الذی یعاین الملک یأتیه بالرسالـة من ربه یقول یامرک کذاو کذا،والرسول یکون نبیامع الرسالـة والنبی لایعاین الملک ینزل علیه النبأعلی قبله فیکون کالمغمی علیه فیری فی منامه قلت فماعلمه ان الذی یری فی منامه حق ،قال یبینه الله حتی یعلم ان ذلک حق ..."