چکیده:
شاکله سازی قوه خیال یکی از مباحث نقد عقل محض کانت است که اهمیت آن مورد مناقشه شارحان قرار گرفته است؛ برخی آن را بحثی تصنعی پنداشته اند و برخی ضروری. سخن نگارنده در این مقال، ضرورت این بحث برای نقد اول کانت است. البته شاکله ها چنانکه کانت می پنداشت، منحصرا زمانی نیستند بلکه «مکان» نیز حداقل در بعضی از شاکله ها دخیل است. کانت به واسطه شاکله ها از سویی، کارکرد «ابژکتیو» مقولات محض فاهمه را در شناخت نظری ما تبیین می کند و بدین وسیله خود را از شک هیومی می رهاند؛ و از سوی دیگر، شناخت سنتی مابعدالطبیعه را به چالش می کشاند. از نظر وی، نهایت شناخت نظری ما مجموع اعیان زمانی- مکانی از مجرای خیال است و فراروی از این محدوده نارواست.
خلاصه ماشینی:
"گایر نیز می گوید: کانت نگران این است که مقولات ، به نحو بدیهی قابل اطلاق بر ابژه های تجربة ما نیستند، زیرا مقولات صرفا محتوای منطقـی دارند - مثلا مقولة جوهر، صرفا مقولة چیـزی اسـت کـه ضـرورتا موضـوع یـک محمـول است - درحالی که تجربة مـا خـودش را بـه نحـو بـی واسـطه بـا اصـطلاحات منطقـی ارائـه نمی کند؛ بلکه خود را در حدود مکانی و زمانی نشان می دهد.
۲ در آنجـا نهایـت سـخن کانت این است که اگر می خواهیم تجربه ممکن شود بایستی مقولات را معتبر بـدانیم ، امـا سخن کانت در بحث شاکله سازی این است که با توجه بـه اعتبـار مقـولات ، نحـوة تطبیـق این امور کلی بر جزئیات چگونه است ؟ ارتباط میان مفاهیم تجربی و مصادیقـشان چنـدان دشوار نیست چرا که آنها از طریق شهود حسی مصادیقشان اکتساب می شوند و از این رو، همان تجربـه هـایی کـه ایـن مفـاهیم را بـرای مـا فـراهم مـی کننـد، همچنـین فـراهم کننـدة تجربه هایی اند که مصادیقشان در آنها تشخیص داده می شوند.
دوم ، حداقل در مواردی شرایط ضـروری برای اطلاق مقولات محض بر تجربه به نظر می رسد نه تنها شامل روابـط زمـانی انـد بلکـه روابط مکانی را نیز شامل اند: مثلا اگر تحلیل هیوم را دربارة مفهوم علیت بپذیریم (هرچند نقدش در باب ضرورت آن را نپـذیریم )، علـت و معلـول نـه تنهـا متـوالی (رابطـة زمـانی ) هستند بلکه مجاور (رابطة مکانی ) نیز هستند، در حالی کـه بـر اسـاس تبیـین خـود کانـت ، شرط اعمال مقوله محض مشارکت (community)، تعامل میـان ابـژه هـای همزمـان (رابطـة زمانی ) موجود، در جایگاه های متفاوت (رابطة مکانی ) است ."