چکیده:
ازجمله مباحث محوری اندیشه آگوستین بحث درباره اراده و ارتباط آن با مسئله شر است. او وارث مفهوم اراده به روایت رواقیون است که آن را با فلسفه نوافلاطونی صورت بندی کرده است. سخن مشهور درباره نظر آگوستین این است که خود شر امری عدمی است و لذا در مورد شرور اخلاقی، عدم اراده به خیر عین شر محسوب می شود. به این ترتیب، از نظر او قصد صحیح و یا ناصحیح در اراده، عامل اصلی بروز شر در افعال آدمی است. اراده بر همین پایه به اراده خیر و شر تقسیم می شود. نکتهی مهم این است که از نظر آگوستین اراده نیک دارای عاملی وجودی است درحالی که اراده شر عاملی ندارد، زیرا از نظر او شر امری عدمی است و اگر عاملی برای اراده شر وجود داشته باشد همان روی گردانی از نیّت خیر است. این پاسخ افلاطونی آگوستین به نسبت اراده و شر با معضلاتی روبرو می شود. مهمترین معضل پیشاروی این نظریه اولا به مخاطره انداختن معنای آزادی اراده و سپس نسبت آن با مفهوم فیض الهی و یاری رسانی الهی است. ما در این مقاله می کوشیم با تکیه بر متن آثار آگوستین به ویژه شهر خدا و رساله درباره اراده آزاد، و رساله درباره طبیعت خیر ابتدا تقریر دقیقی از نظریه آگوستینی مناسبت اراده و شر به دست دهیم و در همین راستا جایگاه مسئله ساز اراده آزاد و فیض الهی در تقریر آگوستین از مسئله شر را نشان دهیم. به نظر می رسد همین جایگاه مسئله ساز، آگوستین را وادار به فراروی از تقریر افلاطونی نظریه شر به یاری نظریهی فیض الهی میکند.
خلاصه ماشینی:
"اکنـون جـای ایـن پرسـش است که چه چیزی باعث بد شدن اراده میشود و آیا ارادة بد، علت فـاعلی دارد؟ آراء آگوسـتین دراین باره را چنین می توان دسته بندی کرد: الف ) ارادة خوب ، علت برای ارادة بد نیست ؛ آگوستین جستجو بـرای یـافتن علـت ارادة بـد را بی نتیجه میداند:«چه کسـی تـا ایـن حـد نـادان اسـت کـه بگویـد ارادة خـوب ، ارادة بـد را پدیـد می آورد؟زیرا در این صورت ارادة خوب علت گناه خواهد بود و این تصور به شدت باطل اسـت .
بنابراین عجیب نیست که انسان های بـدبخت زنـدگی خوشـبختانه ای را کـه می خواهند به دست نمی آورند، برای اینکه آنها چنین چیزی را که قرین زندگی خوشـبخت اسـت اراده نمی کنند، یعنی چیزی را که بدون آن هیچ کس سعادت را به دسـت نمـی آورد یـا شایسـتگی آن را پیدا نمی کند؛ و آن درست زندگی کردن است چون قانون ازلـی ایـن را بـا اسـتحکام تمـام مقرر کرده که پاداش اراده بـا خوشـبختی یـا مجـازات آن بـا بـدبختی ، بـه شایسـتگی آن بسـتگی دارد»)١٣٠.
پـس نجات ، امری ارادی است و بر مبنای اعمال صورت نمی گیرد، بلکه فقط فـیض )Gratia( مـی توانـد همه را نجات دهد و علت اینکه خدا با اینکه می دانست که انسان ها گناه می کنند اما باز هـم آنهـا را خلق کرد، عبارت از نشان دادن فیض نجـات بـود تـا رحمـت کلـی اش را بـه نمـایش بگـذارد (همان ،کتاب ١٤، فصل ٢٦، ص ٦١٦) آگوستین این دیدگاه را از یوحنا اقتباس کرده اسـت : " شـما بدون من قادر به انجام هیچ کاری نیستید(یوحنا: ٥:١٥)."